Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
negative transfer
U
انتقال منفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
negative g
U
گرانش منفی
negative
U
منفی
negative
U
به معنای
negative
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negative
U
با بیان علامت منفی کنار عدد
negative
U
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
negative
U
رد یا تکذیب یا انکار کردن
negative
U
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative
U
خنثی کردن
negative
U
منفی کردن
negative
U
معکوس
negative
U
نخیر
electro negative
U
وابسته به برق منفی
negative modulation
U
تحمیل منفی
negative logic
U
منطق منفی
negative ion
U
یون منفی
negative induction
U
القای منفی
negative glow
U
روشنی منفی
false negative
U
منفی کاذب
negative geotropism
U
رشدباگریزازجاذبه
negative film
U
فیلم منفی
negative feeder
U
سیم تغذیه منفی
he returned a negative
U
پاسخ منفی داد
he returned a negative
U
گفت نه
electro negative
U
دارای برق منفی
negative peaking
U
اوج دهندگی منفی
negative relation
U
رابطه معکوس
negative relation
U
رابطه منفی
negative reinforcement
U
تقویت منفی
negative prescription
U
مرور زمان اسقاط حق
negative prescription
U
مرور زمان مسقط
negative practice
U
تمرین منفی
negative potential
U
پتانسیل منفی
negative post
U
قطب مدار منفی
negative pole
U
قطب منفی
negative pole
U
قطب منفی مغناطیس
negative plate
U
صفحه منفی
negative reward
U
پاداش منفی
negative feedback
U
پسخوردمنفی
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
negative altitude
U
ارتفاع غلط است
negative altitude
U
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
negative balance
U
مانده منفی
negative correlation
U
همبستگی معکوس
negative bias
U
ولت شبکه منفی
negative brush
U
زغال منفی
negative caster
U
گردش معکوس
negative charge
U
بار منفی
negative conductor
U
سیم منفی
negative lead
U
سیم منفی
negative wire
U
سیم منفی
negative diheral
U
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
negative feedback
U
پسخورد کاهنده
negative feedback
U
فیدبک منفی
negative feedback
U
واخوراند منفی
negative feedback
U
بازخوردمنفی
negative externalities
U
پی امدهای نامطلوب خارجی
negative externalities
U
زیانهای خارجی
negative element
U
سازه منفی
negative electrode
U
الکترد منفی
negative electricity
U
برق منفی
negative electricity
U
الکتریسیته منفی
negative acceleration
U
شتاب منفی
negative correlation
U
همبستگی منفی
to instigate something
[negative]
U
اغوا کردن
[کار بدی]
to have your share of something
[negative]
U
چیزی
[بدی]
را اجبارا تحمل کردن
[باران یا سرزنش]
negative reply
U
پاسخ رد
non-negative integer
U
عدد طبیعی
[ریاضی]
negative modulation
U
پخش منفی
take stock in (usually negative)
<idiom>
U
باورداشتن
sit right (negative)
<idiom>
U
غیر قابل قبول
negative region
U
منطقهبارمنفی
to have your share of something
[negative]
U
چیزی
[بدی]
را گرفتن
to instigate something
[negative]
U
بر انگیختن
[کار بدی]
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
U
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
to involve somebody in something
[negative]
U
کسی را با چیزی
[منفی]
مشمول کردن
to involve somebody in something
[negative]
U
کسی را با چیزی
[منفی]
گرفتار کردن
to involve somebody in something
[negative]
U
کسی را با چیزی
[منفی]
درگیر کردن
negative meniscus
U
نگاتیو
negative contact
U
اتصالنگاتیو
negative terminal
U
پایانه منفی
double negative
U
نفی اندر نفی
double negative
U
دو منفی
negative tropism
U
محرک گریزی
negative terminal
U
قطب مدار منفی
negative stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
negative stability
U
پایداری منفی
negative slope
U
شیب منفی
negative skewness
U
عدم قرینگی منفی
negative skewness
U
چولگی منفی
negative signe
U
علامت منفی
negative side
U
بخش منفی
negative transmission
U
پخش منفی
negative virtue
U
پرهیز از بدی
negative carrier
U
محلقرارگیرینگاتیو
to instigate something
[negative]
U
تحریک کردن
[کار بدی]
the answer is in the negative
U
پاسخ ان منفی است
return a negative
U
پاسخ منفی دادن
negative voice
U
رای مخالف دادن
negative voice
U
قدغن کردن
negative voice
U
رای مخالف رد کردن
negative voice
U
منع نشانه مخالفت
negative voice
U
رد
negative voice
U
حق رد
negative saving
U
پس انداز منفی
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer
U
احاله
transfer
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
U
تغییر دستور یا کنترل
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
U
پهلو- رفت
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
U
حواله
transfer
U
سند انتقال یا واگذاری
transfer
U
واگذاری
transfer
U
تغییر دستورات یا کنترل
transfer
U
واگذاری نقل
transfer
U
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
U
ورابردن
k , transfer
U
ضریب کای برد
k , transfer
U
ضریب تصحیح برد توپ
transfer
U
ورابری
transfer
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
انتقال دادن
transfer
U
واگذار کردن
transfer
U
منتقل کردن
transfer
U
انتقال
transfer
U
واگذاری تحویل
transfer
U
نقل
transfer
U
سند انتقال انتقالی
negative tax plan
U
برنامه مالیات منفی
negative tax plan
U
طرح مالیات منفی
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
put (something) past someone (negative)
<idiom>
U
ازکار شخص متعجب شدن
negative static stability
U
ناپایداری ایستای منفی
Religion was portrayed in a negative way.
U
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
negative bending moment
U
لنگر خمشی منفی
negative movement reflex
U
بازتاب گریز
negative photo plane
U
سطح افق شیشه عکس
negative photo plane
U
افق شیشه عکاسی
negative cotton effect
U
پدیده منفی کاتن
negative acknowledge character
U
کاراکتر تصدیق منفی
blood factor negative
U
Rhمنفی
negative plate strap
U
طنابصفحهنگاتیو
positive/negative junction
U
نقطهاتصالمثبت
positive/negative junction
U
منفی
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer operation
U
عمل انتقال
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer of obligation
U
حواله مدنی
transfer orbit
U
مدار انتقال
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer medium
U
رسانه انتقال
transfer machine
U
دستگاه انتقال
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer line
U
خط انتقال
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer time
U
زمان انتقال
transfer canal
U
کانالانتقال
transfer port
U
دریچهانتقال
transfer scale
U
پایهانتقال
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
transfer table
U
میز انتقال
transfer switch
U
کلید انتقال
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer station
U
محل انتقال افراد
credit transfer
U
پرداخت ازطریق انتقال
transfer resistor
U
ترانزیستور
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
credit transfer
U
انتقال اعتبار
transfer rate
U
نرخ انتقال
transfer time
U
مدت انتقال
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
deed of transfer
U
سند انتقال
collect transfer
U
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
block transfer
U
انتقال بلوک
block transfer
U
انتقال کندهای
transfer of training
U
انتقال اموزش
positive transfer
U
انتقال مثبت
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
conditional transfer
U
انتقال شرطی
deed of transfer
U
انتقال نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com