Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
naval activity
U
یکان دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
naval
U
دریایی
naval
U
افسرنیروی دریایی
naval
U
نیروی دریایی
naval
U
وابسته به نیروی دریایی
naval
U
وابسته به کشتی
naval support
U
یکان پشتیبانی کننده دریایی
naval aviation
U
هوا دریا
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
naval base
U
پایگاه دریایی
naval conscript
U
ناوی وفیفه
naval auxiliary
U
پایگاه لجستیکی دریایی
naval attache
U
وابسته نیروی دریایی
naval attache
U
وابسته دریایی
naval architect
U
ارشیتکت کشتی ساز
naval aircraft
U
هواپیمای ناوپایه
naval station
U
پایگاه دریایی
naval campaign
U
جنگ دریایی
naval campaign
U
نبرد دریایی
Naval blockade .
U
محاصره دریایی
naval war
U
جنگ با کشتی
naval war
U
جنگ دریایی
naval vessel
U
ناو
naval support
U
پشتیبانی دریایی
naval stores
U
کالای دریایی
naval stores
U
ذخایر و اماد دریایی
naval pipe
U
مجرای زنجیر
naval district
U
ناحیه دریایی
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
naval establishment
U
تاسیسات دریایی
naval establishment
U
قسمت دریایی
naval forces
U
نیروهای دریایی
naval port
U
بندر دریایی
naval forces
U
نیروی دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
air and naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
armed naval vessel
U
ناو جنگی
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
evening naval twilight
U
شفق دریایی
evening naval twilight
U
غروب دریایی
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
naval appropriation bill
U
بودجه نیروی دریایی
air and naval gunfire
U
اتش توپخانه دریایی و هوایی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
activity
U
بخش
self activity
U
فعالیت خود بخود
activity
U
فعالیت
activity
U
وفیفه
activity
U
قسمت یکان
activity
U
رکورد فعالیتهای انجام شده
activity
U
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity
U
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity
U
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity
U
کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activity
U
فعال یا مشغول بودن
activity
U
کنش وری
activity
U
کار
activity
U
ماموریت عمل
activity
U
زنده دلی
activity
U
کار چابکی
activity
U
اکتیوایی
activity
U
سازمان
transshipment activity
U
سیستم حمل و نقل سطح مملکتی سازمان حمل و نقل در سطح وزارت دفاع
random activity
U
فعالیت تصادفی
radio activity
U
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
optical activity
U
فعالیت نوری
activity quotient
U
بهر فعالیت
business activity
U
فعالیت بازرگانی
activity analysis
U
تحلیل فعالیت
activity catharsis
U
پالایش عملی
activity rate
U
نرخ فعالیت
critical activity
U
فعالیت بحرانی
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
class ii activity
U
اجرای اماد طبقه 2
class ii activity
U
فعالیت امادی طبقه 2
class i activity
U
اجرای اماد طبقه 1
class i activity
U
فعالیت امادی طبقه 1
activity ratio
U
نسبت فعالیت
activity sampling
U
نمونه گیری از فعالیت
auxiliary activity
U
فعالیت فرعی
activity time
U
زمان هر فعالیت
aman of activity
U
مردکاری
aman of activity
U
مردجدی
activity time
U
مدت زمانی که شروع و ختم هرفعالیت در یک شبکه اجرائی مشخص میکند
activity of soil
U
فعالیت خاک
activity light
U
چراغ فعالیت
activity chart
U
نمودار فعالیت
activity coefficient
U
ضریب فعالیت
activity cycle
U
چرخه فعالیت
activity designator
U
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
activity drive
U
سائق فعالیت
activity wheel
U
گردونه فعالیت
major activity
U
قسمت عمده فعالیت عمده
major activity
U
شعبه اصلی
low activity
U
فعالیت پایین
file activity ratio
U
نسبت فعالیت پرونده
force activity designator
U
شماره ترتیب فعالیت یکان
gross motor activity
U
فعالیت حرکت عمده
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com