English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
natural language processing U پردازش زبان طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
natural language U زبان طبیعی
natural U قهری
natural U دیوانه عادی
natural U ذاتی
natural U فطری
natural U نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
natural U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural U طبیعی
natural U حرکت در عنوان
natural U سرشتی
natural right U حق طبیعی
natural U نهادی
natural U بدیهی
natural U ذاتی فطری
natural U جبلی
natural U مسلم استعداد ذاتی
natural U احمق
sequential processing U پردازش ترتیبی
background processing U پردازش زمینهای
batch processing U دسته پردازی
processing element U عنصر پردازشی
processing symbol U علامت پردازش
serial processing U پردازش نوبتی
distrubuted processing U پردازش توزیعی
remote processing U پردازش از راه دور
random processing U پردازش تصادفی
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
random processing U با دست یابی تصادفی
processing program U برنامه پردازش
processing unit U واحد پردازنده
processing unit U واحدپردازشگر
background processing U فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
processing unit U واحد پردازش
serial processing U پردازش سری
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
in line processing U پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
concurrent processing U پردازش همزمان
simultaneous processing U پردازش همزمان
continuous processing U پردازش پیوسته
image processing U پردازش تصویر
nonoverlap processing U نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
cooperative processing U سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
image processing U تصویر پردازی
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
foreground processing U اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
foreground processing U پردازش پیش صحنی
file processing U پردازش فایل
file processing U پرونده پردازی
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
direct processing U پردازش مستقیم
document processing U متن پردازی
overlap processing U اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
overlap processing U پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
parallel processing U پردازش موازی
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
interactive processing U پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
call processing U فراخوان پردازی
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
information processing U پردازش اطلاعات
information processing U نتیجه گیری ازاخبار
information processing U تقویم اخبار
processing program U برنامه پردازشی
processing of the order U انجام سفارش
priority processing U پردازش اولیه
command processing U پردازش دستورالعمل
priority processing U اولویت پردازی
post processing U پس پردازش
post processing U پس پردازی
picture processing U پردازش تصویری
document processing U پردازش مدرک
data processing U مرتب کردن داده ها
batch processing U پردازش دستهای
data processing U تهیه اطلاعات
data processing U پرورش اطلاعات
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
word processing U پردازش کلمه
data processing U پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data processing U پردازش داده ها
data processing U داده پردازی
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
data processing U امایش اطلاعات
list processing U لیست پردازی
list processing U پردازش لیست
text processing U پردازش متن
natural child U طفل حرامزاده
natural competition U رقابت طبیعی
natural disaster U بلایای طبیعی
natural philosophy U درمان
natural economy U اقتصاد غیرپولی
natural philosophy U کار کن مسهل
natural philosophy U دارو
natural disaster U حوادث طبیعی بد
natural easement U حق ارتفاق طبیعی
natural economy U اقتصاد طبیعی
natural philosophy U پزشکی
natural philosophy U طبابت
natural child U بچه نامشروع
natural rubber U کائوچو
natural erosion U فرسایش نابهنجار
natural recharge U تغذیه طبیعی
natural reserves U ذخائر طبیعی
natural resin U صمغ طبیعی
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
natural erosion U فرسایش طبیعی
natural silk U ابریشم طبیعی
natural excitation U تحریک طبیعی
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
natural english U گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر
natural endowments U بخششهای طبیعت
natural rubber U لاستیک طبیعی
natural number U عددطبیعی
natural products U مواد طبیعی
natural purification U پالایش طبیعی
natural puzzolane U سیمان طبیعی یا پوزلان
natural philosopher U فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
natural endowment U موهبت طبیعی
natural endowments U موهبت طبیعی
natural philosophy U طب
natural capacity U فرفیت طبیعی
natural guardian U ولی قهری
natural foundation U پی طبیعی
natural habitat U بوم طبیعی
natural person U شخص حقیقی
natural person U شخص طبیعی
natural order U نظم طبیعی
natural or born f. U خل مادرزاد
natural historian U تاریخ نویس
natural horizon U horizon visible
natural law U حقوق طبیعی
natural obstacle U مانع طبیعی
natural number U عدد طبیعی
natural logarithm U لگاریتم طبیعی
natural monopoly U انحصار طبیعی
natural logarithm U لگاریتم نپری
natural group U گروه طبیعی
natural ground U زمین طبیعی
natural bridge U پل طبیعی
natural philosopher U حکیم مادی
natural bed U بستر طبیعی
natural asphalt U قیر طبیعی
natural asphalt U اسفالت طبیعی
natural agents U عوامل طبیعی
natural phenomena U حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
natural abundace U فراوانی طبیعی
natural phenomena U اثار طبیعی
natural persons U اشخاص طبیعی
natural frequency U بسامد طبیعی
natural frequency U فرکانس طبیعی
natural guardianship U ولایت قهری
natural magnet U مغناطیس طبیعی
natural selection U فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
natural selection U انتخاب طبیعی
natural history U تاریخ طبیعی
natural sciences U علوم طبیعی
natural vibration U نوسان ازاد
natural resources U منابع طبیعی
natural wavelength U طول موج طبیعی
natural year U سال طبیعی
natural gas U گاز طبیعی
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
natural arch U کمانطبیعی
Let it take its natural cours. U بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
natural color U رنگ ذاتی جسم
natural slate U سنگ لوح
natural sources U منابع طبیعی
natural sponge U اسفنجطبیعی
natural vibration U نوسان طبیعی
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
natural ventilation U تهویه طبیعی
natural childbirth U زایمان طبیعی
natural silk U ابریشم طبیعی
natural color U رنگ طبیعی
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
administrative data processing U پردازش دادههای اداری
unit central processing U واحد پردازش مرکزی
stacked job processing U پردازش پشته یی
scientific data processing U داده پردازی علمی
scientific data processing U پردازش داده علمی
remote batch processing U پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
real time processing U پردازش بلادرنگ
automated data processing U پردازش داده به صورت خودکار
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
word processing center U مرکز پردازش کلمه
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
word processing society U انجمن پردازش کلمه
word processing system U سیستم پردازش کلمه
word processing program U برنامه پردازش کلمه
multiple job processing U پردازش چند کاره
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
transaction oriented processing U پردازش تغییرگرا
oil processing area U منطقهپردازشنفت
word processing supervisor U نافر پردازش کلمه
list processing langauge U زبانهای پردازش لیست
list processing langauge U زبان لیست پردازی
automatic data processing U پردازش خودکار داده ها
distributed data processing U داده پردازی توزیعی
data processing center U مرکز داده پردازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com