English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
multiple wire U چند سیمه
multiple wire U چند رشتهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multiple U گوناگون
multiple U چندگانه
multiple U مضروب
multiple U چند برابر
multiple U چند فاز چندگانه
multiple U مضرب
multiple U مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple U دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
multiple U معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple U معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple U حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple U معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple U چندلا گوناگون
multiple U مضاعف
multiple U متعدد
multiple U چندین
multiple U ضرب چندتا
multiple U چند
multiple sclerosis U فلج چندگانه
multiple-choice U وابسته به پرسش چند پاسخی
multiple well system U سیستم چند چاهی
multiple bond U پیوند چندگانه
multiple ionization U یونش مکرر
multiple therapy U درمان تعاونی
common multiple U مضرب مشترک
multiple use key U استفادهمتعددکلید
multiple transformer U مبدل با اتصال موازی
multiple telegraphy U تلگراف چندگانه
multiple punch U منگنه چندگانه
multiple regression U رگرسیون چند متغیره
multiple regression U چندمتغیری
multiple regression U رگرسیون
multiple regression U رگرسیون چند گانه
multiple precision U دقت چند برابر
multiple reinforcement U تقویت چندگانه
multiple series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple stores U فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple personality U شخصیت چندگانه
multiple offence U حمله مرکب
multiple moment U گشتاور چندگانه
multiple connector U بست چند گانه
multiple contact U دسته کنتاکت
multiple correlation U همبستگی چندگانه
multiple correlation U همبستگی چند متغیری
multiple cut off U برش چند متغیری
multiple drill U تمرین چند یکانی
multiple drill U تمرین چندکاره یا مختلط
multiple foul U خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple gun U توپ چند لولهای
multiple circuit U مدار چند طبقه
multiple circuit U مدار چندگانه
multiple capacitor U خازن چندگانه
multiple contact U کنتاکت دستهای
multiple length U با درازی چندگانه
multiple landuse U استفاده چندگانه زمین
multiple key کلید چند راه
multiple access U دستیابی چندگانه
multiple address U با نشانی چندگانه
multiple star U ستاره چندگانه
multiple amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multiple cable U کابل چند رشتهای
multiple images U تصاویر چندگانه
multiple integral U انتگرال چندگانه [ریاضی]
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
multiple cable joint U موف انشعاب
multiple absolute prediction U پیش بینی چند متغیری مطلق
coefficient of multiple correlation U ضریب همبستگی چندگانه
multiple channel system U سیستم چند کاناله
multiple choice item U پرسش چند گزینهای
multiple cable joint U مفصل انشعاب
multiple conductor cable U کابل چند رشتهای
multiple pass printing U چاپ چند گذری
lowest common multiple U کوچکترین مضرب مشترک
multiple access network U شبکه با دسترسی چندگانه
multiple grid valve U لامپ چند شبکه
multiple address message U پیام چند ادرسه
smallest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
multiple arc lamp U لامپ قوسی با اتصال چند گانه
multiple job processing U پردازش چند کاره
multiple choice test U ازمون چند گزینهای
multiple voltage system U روش چند ولتی
lowest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
multiple exposure mode U چندحالته
law of multiple proportions U قانون نسبتهای اضعافی
multiple drum winding U سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiple series condenser U خازن متغیر چند اتصالی
multiple light fitting U رابطچندلامپ
multiple arch dam U سد چند قوسی
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
multiple dome dam U سد چند گنبدی
multiple discriminant function U تابع تشخیص چند متغیری
multiple differential prediction U پیش بینی افتراقی چند متغیری
multiple determination coefficient U ضریب تعین چند متغیری
multiple address instruction U دستورالعمل چند ادرسه
multiple cable joint U اتصال کابل چند رشتهای
multiple user system U سیستم چند استفاده کننده
multiple contact switch U کلید پلهای
multiple unit valve U لامپ مرکب
lowest common multiple [LCM] U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
multiple loading operating system U سیستم عامل بارکننده چندتایی
multiple-span beam bridge U پلمیلهایچنددهانهای
double multiple disc clutch U کلاج چند صفحه- دوبل
wire U سیم کشی کردن
wire U نصب سیم بندی
wire U مخابره کردن
wire U سیم تلگراف سیم کشی کردن
wire U مفتول
wire U ارتباط باسیم
wire U تلگراف کردن تلگراف زدن
wire U هادی فلزی نازک
wire U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire U چاپگر Matrix-dot
wire U وایر
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
to go down to the wire <idiom> U تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن
by wire U بوسیله تلگراف
down to the wire <idiom> U به آخر خط رسیدن
by wire U باتلگراف
wire U سیم
he sent me a wire U تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
wire to wire U از اغاز تا فرجام
to go down to the wire <idiom> U تا آخرین لحظه با تهیج معلق ماندن
trip wire U سیم ضامن مین
wire cutter U قیچی میخچین
trolley wire U سیم ترن برقی
wire cutter U قیچی سیمبر
wire cutter U سیم چین
wire dancer U سیم باز
to draw wire U سیم را ازسیمکش گذرانیدن سیم کشیدن
tinned wire U سیم قلع اندود
wire cutler U سیم بر
wire core U مغزی سیمی
wire communication U ارتباط با سیم
wire cloth U تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
twisted wire U سیم پیچ
two wire circuit U مدار دو سیمه
two wire circuit U مدار دوسیمه
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
trip wire U سیم کشش
wire laying U تیم سیم کشی
wire coil U حلقه سیم
wire coil U سیم پیچ
wire dancer U بندباز
wire dispenser U سیم بازکن
three wire system U دستگاه سه سیمی
wire gauze U تور فریف سیم مانند
wire gauze U توری سیمی
wire glass U شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wire grip U بست سیم
wire guage U اندازه سیم
wire head U قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
wire hinge U لولای سیمی
wire laying U سیم کشی کردن
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
wire gauge U معیار ضخامت سیم
wire gauge U مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
wire dancer U کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
wire dispenser U چرخ سیم کشی
wire drag U لاروب سیمی
wire drawer U سیمکش
wire entanglement U سیم خاردار کشیدن
wire entanglement U با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
wire entanglement U مانع سیم خاردار
wire finder U سیم یاب
wire fuse U فیوز ذوب شونده
three wire generator U دینام سه سیمی
wire wool U سیمفرفشوئی
wire-taps U استراقسمع تلفنی کردن
wire-taps U نیوشه
wire-taps U نهان گوشی تلفنی
wire-taps U گوشیازی تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی
wire-tapping U نیوشه کردن
wire-tapping U گوشیازیتلفنی کردن
wire-tapping U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapping U نیوشه
wire-tapping U نهان گوشی تلفنی
wire-tapping U گوشیازی تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی
wire-tapped U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped U نیوشه کردن
wire-tapped U گوشیازیتلفنی کردن
wire-tapped U استراقسمع تلفنی کردن
wire-taps U گوشیازیتلفنی کردن
wire-taps U نیوشه کردن
wire stripper U سیمچین
wire sling U تسمهسیمی
wire nut U سیممهره
wire frame U قالبفلزی
wire brush U برسسیمی
wire beater همزن سیمی
tuning wire U سیمصدا
sioning wire U سیمضهیون
rigging wire U سیمنگهدارندهدکل
point wire U سرسیم
input wire U سیمداخلی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com