Perdic | multiple integral | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 142 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	multiple integral U	انتگرال چندگانه [ریاضی]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	integral U	انتگرال [ریاضی]
	integral U	درست
	integral U	وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
	integral U	تابع اولیه
	integral U	صحیح
	integral U	بی کسر
	integral U	کامل تمام
	integral U	انتگرال
	integral U	جدایی ناپذیر
	integral calculvs U	حساب جامعه
	line integral U	انتگرال خطی
	integral tank U	تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
	integral part U	جزء لازم
	integral part U	جزء مکمل
	double integral U	انتگرال دوبل
	exchange integral U	بر هم کنش تبادلی
	finite integral U	انتگرال محدود
	integral part U	جزء لاینفک
	integral number U	چیز درست
	integral number U	عددتام
	integral number U	عدد صحیح
	integral calculus U	حساب جامعه
	integral number U	عدد درست
	integral controller U	واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
	integral construction U	ساختمان یکپارچه
	line integral U	انتگرال خطی [ریاضی]
	Stieltjes integral U	انتگرال استیلتیس [ریاضی]
	integral calculus U	محاسبه انتگرال [ریاضی]
	surface integral U	انتگرال سطحی [ریاضی]
	the integral from a to b of f-of-x with respect to x U	انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
	curvilinear integral U	انتگرال خطی [ریاضی]
	integral action factor U	ضریب انتگرال
	upper limit [of the integral] U	کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
	integral heat of solution U	گرمای کل انحلال
	lower limit [of the integral] U	کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
	multiple U	چند
	multiple U	ضرب چندتا
	multiple U	گوناگون
	multiple U	معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
	multiple U	مضاعف چند ردیفه چند لولهای
	multiple U	حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
	multiple U	معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
	multiple U	معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
	multiple U	دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
	multiple U	استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
	multiple U	چند برابر
	multiple U	چندین
	multiple U	متعدد
	multiple U	مضاعف
	multiple U	چندلا گوناگون
	multiple U	مضرب
	multiple U	نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
	multiple U	چند فاز چندگانه
	multiple U	مضروب
	multiple U	چندگانه
	multiple series U	مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
	multiple reinforcement U	تقویت چندگانه
	multiple regression U	رگرسیون چند گانه
	multiple precision U	دقت چند برابر
	multiple regression U	چندمتغیری
	multiple regression U	رگرسیون
	multiple offence U	حمله مرکب
	multiple regression U	رگرسیون چند متغیره
	multiple personality U	شخصیت چندگانه
	multiple punch U	منگنه چندگانه
	multiple moment U	گشتاور چندگانه
	multiple star U	ستاره چندگانه
	multiple stores U	فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
	multiple telegraphy U	تلگراف چندگانه
	least common multiple U	کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
	multiple wire U	چند رشتهای
	multiple contact U	دسته کنتاکت
	least common multiple U	کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
	multiple use key U	استفادهمتعددکلید
	multiple-choice U	وابسته به پرسش چند پاسخی
	multiple sclerosis U	فلج چندگانه
	multiple wire U	چند سیمه
	multiple well system U	سیستم چند چاهی
	multiple transformer U	مبدل با اتصال موازی
	multiple gun U	توپ چند لولهای
	multiple capacitor U	خازن چندگانه
	multiple amplifier U	تقویت کننده چند طبقه
	multiple circuit U	مدار چند طبقه
	multiple address U	با نشانی چندگانه
	multiple connector U	بست چند گانه
	multiple cut off U	برش چند متغیری
	multiple correlation U	همبستگی چند متغیری
	multiple correlation U	همبستگی چندگانه
	multiple circuit U	مدار چندگانه
	multiple contact U	کنتاکت دستهای
	multiple drill U	تمرین چند یکانی
	multiple drill U	تمرین چندکاره یا مختلط
	multiple length U	با درازی چندگانه
	multiple landuse U	استفاده چندگانه زمین
	multiple cable U	کابل چند رشتهای
	multiple key	کلید چند راه
	multiple therapy U	درمان تعاونی
	multiple ionization U	یونش مکرر
	multiple images U	تصاویر چندگانه
	common multiple U	مضرب مشترک
	multiple foul U	خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
	multiple bond U	پیوند چندگانه
	multiple access U	دستیابی چندگانه
	multiple address instruction U	دستورالعمل چند ادرسه
	multiple arc lamp U	لامپ قوسی با اتصال چند گانه
	multiple arch dam U	سد چند قوسی
	multiple address message U	پیام چند ادرسه
	multiple access network U	شبکه با دسترسی چندگانه
	coefficient of multiple correlation U	ضریب همبستگی چندگانه
	law of multiple proportions U	قانون نسبتهای اضعافی
	smallest common multiple U	کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
	lowest common multiple U	کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
	lowest common multiple U	کوچکترین مضرب مشترک
	multiple grid valve U	لامپ چند شبکه
	multiple absolute prediction U	پیش بینی چند متغیری مطلق
	multiple conductor cable U	کابل چند رشتهای
	multiple pass printing U	چاپ چند گذری
	multiple voltage system U	روش چند ولتی
	multiple user system U	سیستم چند استفاده کننده
	multiple unit valve U	لامپ مرکب
	multiple determination coefficient U	ضریب تعین چند متغیری
	multiple discriminant function U	تابع تشخیص چند متغیری
	multiple dome dam U	سد چند گنبدی
	multiple series condenser U	خازن متغیر چند اتصالی
	multiple drum winding U	سیم پیچ استوانهای چندگانه
	multiple differential prediction U	پیش بینی افتراقی چند متغیری
	multiple job processing U	پردازش چند کاره
	multiple contact switch U	کلید پلهای
	multiple exposure mode U	چندحالته
	multiple cable joint U	مفصل انشعاب
	multiple cable joint U	موف انشعاب
	multiple cable joint U	اتصال کابل چند رشتهای
	multiple channel system U	سیستم چند کاناله
	multiple choice item U	پرسش چند گزینهای
	multiple choice test U	ازمون چند گزینهای
	index of multiple correlation U	شاخص همبستگی چندگانه
	multiple light fitting U	رابطچندلامپ
	multiple loading operating system U	سیستم عامل بارکننده چندتایی
	multiple-span beam bridge U	پلمیلهایچنددهانهای
	double multiple disc clutch U	کلاج چند صفحه- دوبل
	lowest common multiple [LCM] U	کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]