Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multi electrode valve
U
لامپ چند قطبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
perveance of a multi electrode valve(tub
U
پروه انس لامپ چند قطبی
Other Matches
five electrode valve
U
لامپ پنتود
two electrode valve
U
لامپ دو قطبی
two electrode valve
U
دیود
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
U
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi-
U
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi contact
U
چند قطبی
multi-coloured
U
چندرنگه
multi-storey
U
چندطبقه
multi purpose
U
چند منظوره
multi stage
U
چند مرحلهای
multi stage
U
چند طبقه
multi-millionaire
U
بسیار پولدار
multi-millionaire
U
بسیار ثروتمند
multi-millionaires
U
بسیار پولدار
multi-millionaires
U
بسیار ثروتمند
multi programming
U
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi ply
U
چند لا
multi platform
U
که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi disk
U
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi disk
U
سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk
U
مربوط به چندین نوع دیسک
multi channel
U
چند کاناله
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi address
U
با چند نشانی
multi mate
U
مالتی میت
multi meter
U
سنجه چند کاره
multi pass
U
چند گذری
multi level
U
چند سطحی
multi tasking
U
اجرای چندین کار
multi way machine
U
دستگاه چند راهه
multi user
U
چند کاربری
multi way switch
U
کلید چند راهه
multi way switch
U
کلید تبدیل
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi valued
U
چند ارز
electrode
U
قطب الکتریکی
electrode
U
الکترود
electrode
U
الکترد
electrode
U
قطب مغناطیسی
multi grid tube
U
لامپ چند شبکه
multi jet blowpipe
U
بوری چند شعله
multi layer coil
U
سیم پیچی چند لایه
multi layer weld
U
جوشکاری چند لایه
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
multi flame burner
U
اجاق چند شعله
multi contact plug
U
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi part stationery
U
کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi bus system
U
معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi blade grap
U
قلاب چند تیغه
multi chamber klin
U
کوره چند محفظهای
multi circuit switch
U
کلید سری
multi-ply plywood
U
تختهچندخط
multi color recorder
U
نگارنده چند رنگ
multi conductor cable
U
کابل چند رشتهای
multi conductor cable
U
کابل افشان
multi-purpose ladder
U
نردبانچندمنظوره
multi line spectrum
U
طیف چند خطی
A multi-storey building.
U
ساختمان چندین طبقه
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi speed motor
U
موتور چند سرعتی
multi tone horn
U
بوق با اصوات مختلف
multi terminal system
U
سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi stage amplifier
U
تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier
U
امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment
U
ازمایش چند مرحلهای
multi stage press
U
پرس چند طبقه
multi stage production
U
تولید چند مرحلهای
multi stage sampling
U
نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding
U
داربست چند طبقه
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi strand machine
U
دستگاه چند رشتهای
multi span bridge
U
پل چند دهانه
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi-chain necklaces
U
گردن بند چند زنجیره
multi purpose machine
U
ماشین چند کاره
multi prupose project
U
طرح چند منظوره
multi rate meter
U
کنتور با چند نرخ مختلف
multi scan monitor
U
مشابه 6632
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi variate analysis
U
تحلیل چند متغیره
multi segment magnetron
U
ماگنترون با اند چند تیغهای
multi-ply yarn
U
نخ چند لا
indicator electrode
U
الکترودنشان دهنده
indicator electrode
U
الکترود شاخص
ignition electrode
U
الکتروداحتراق
gate electrode
U
الکترود دریچهای
ignition electrode
U
الکترود اتش زنه
electrode reactance
U
راکتانس الکترد
focusing electrode
U
الکترود تمرکزده
glass electrode
U
الکترود شیشهای
zinc electrode
U
الکترود روی
inert electrode
U
الکترود بی اثر
input electrode
U
الکترود ورودی
input electrode
U
الکترود اولیه
instenifier electrode
U
الکترود تشدیدکننده
needle electrode
U
الکترد سوزنی
starting electrode
U
الکترد اغازگر
output electrode
U
الکترد خروجی
positive electrode
U
الکترد مثبت
precipitate electrode
U
الکترود رسوبی
precipitate electrode
U
الکترود حالت جامد
signal electrode
U
الکترد پیام ساز
sheathed electrode
U
الکترود روکش دار
reference electrode
U
الکترود مبنا
reference electrode
U
الکترود مرجع
modulator electrode
U
الکترد تحمیل گر
metallic electrode
U
الکترود فلزی
membrance electrode
U
الکترود غشایی
main electrode
U
الکترود اصلی
internal electrode
U
الکترود داخلی
intensifier electrode
U
الکترد شتابده ثانوی
negative electrode
U
الکترد منفی
electrode characteristic
U
مشخصه الکترد
electrode holder
U
انبر جوشکاری
electrode holder
U
انبر جوش
electrode impedance
U
ناگذرایی الکترد
decelerating electrode
U
الکترد شتاب گیر
covered electrode
U
الکترود پوشش دار
electrode position
U
رسوبگیری الکتروشیمیایی
electrode radiator
U
رادیاتور الکترد
electrode resistance
U
مقدار مقاومت الکترد
electrode support
U
پایه الکترد
deflecting electrode
U
الکترد منحرف کننده
deflecting electrode
U
صفحه منحرف کننده
electrode conductance
U
رسانایی الکترد
electrode bias
U
ولتاژ استراحت
electrode admittance
U
گذرایی الکترد
earth electrode
U
الکترد زمین
igniting electrode
U
الکترودآتشزن
electrode current
U
جریان الکترد
drilling electrode
U
الکترود مته کاری
fluxed electrode
U
الکترود شناور
dipped electrode
U
الکترود شناور
electrode susceptance
U
پذیرندگی الکترد
accelerating electrode
U
الکترود شتاب ده
accelerating electrode
U
الکترود شتابده
collective electrode
U
الکترود جمع کننده
electrode dissipation
U
اتلاف توان الکترد
side electrode
U
الکترودکناری
auxiliary electrode
U
الکترود کمکی
electrode lead
U
راهنمایالکترود
centre electrode
U
الکترودمرکزی
battery electrode
U
الکترود باتری
collector electrode
U
الکترود کلکتور
adherent electrode
U
نگهدارنده
control electrode
U
الکترود فرمان
contour electrode
U
الکتروددوره دار
adherent electrode
U
الکترود
electrode sweep
U
جمع اوری مین با استفاده ازکابل الکتریکی یا مغناطیسی
contour electrode
U
الکترود پروفیلی
electrode voltage
U
ولتاژ الکترد
welding electrode
U
الکترود جوشکاری
multi spindle drilling machine
U
ماشین مته با چند هرزگرد
multi strike printer ribbon
U
ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi span deap beam
U
تیر تیغه چند دهانه
multi-storey car park
U
پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park
U
پارکینگ چند طبقه
electrode dark current
U
جریان تاریک
total electrode capacitance
U
فرفیت کلی الکترد
surge electrode current
U
جریان نابهنجار الکترد
soild state electrode
U
الکترودرسوبی
liquid membrance electrode
U
الکترود مایع غشایی
standard hydrogen electrode
U
الکتورد هیدروژن استاندارد
standard electrode potential
U
پتانسیل الکترود استاندارد
standard electrode potential
U
پتانسیل استاندارد الکترود
spot welding electrode
U
الکترود جوشکاری نقطهای
inverse electrode current
U
جریان الکتردی معکوس
high potential electrode
U
الکترود فشار قوی
specific ion electrode
U
الکترود یون ویژه
soild state electrode
U
الکترود حالت جامد
fault electrode current
U
جریان نابهنجار الکترد
glass membrance electrode
U
الکترود شیشه غشایی
inter electrode capacity
U
فرفیت میان الکتردها
selective ion electrode
U
الکترود یون گزین
multi section type rotary switch
U
سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
electrode current averaging time
U
زمان میانگین شدن
gas sensing membrance electrode
U
الکترود غشایی گاز حس کن
Unimog
[a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]
U
یونیماک
[حمل و نقل]
valve
U
شیر فلکه
valve
U
فلکه
[شیر فلکه]
valve
U
ولو
[شیر صنعتی]
valve
U
بشکل دریچه یا سوپاپ
valve
U
دریچه
valve
U
در
valve
U
شیر
valve
U
شیر صنعتی
valve
U
لامپ سوپاپ
valve
U
والو
valve
U
سرپوش
valve
U
شیر فلکه
valve
U
دریچه خروجی
valve
U
سوپاپ
valve
U
لامپ
valve
U
لوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
