Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mountain troops
U
یکانهای کوهستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
troops
U
عده ها
troops
U
یکانها
troops
U
افراد قسمتها سربازان
to a troops
U
صف ارایی کردن
the troops were scattered
U
عده متفرق شد
weapon troops
U
قسمتهای ادوات
weapon troops
U
یکانها ادوات
seasoned troops
U
ارتش ورزیده و جنگ دیده
household troops
U
دسته محافظین
shock troops
U
گروه تهاجمی
shock troops
U
گروه حمله
shock troops
U
یکان ضربت
shock troops
U
واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
special troops
U
یکانهای مخصوص
special troops
U
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
tactical troops
U
عدههای تاکتیکی
tactical troops
U
یکانهای تاکتیکی
the troops were scattered
U
سپاهیان متفرق شدند
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
covering troops
U
یکانهای پوششی
corps troops
U
یکانهای سپاه
combat troops
U
عدههای رزمی
chalk troops
U
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
covering troops
U
یکانهای پوشش کننده
army troops
U
یکانهای رده ارتش
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
army troops
U
عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
mountain
U
کوهستانی
mountain
U
کوهستان
f.of mountain
U
پای کوه
mountain
کوه
f.of mountain
U
دامنه کوه
to recall the troops from Mali
U
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
combat support troops
U
عدههای پشتیبانی رزمی
combat support troops
U
یکانهای پشتیبانی رزمی
ammunition in hands of troops
U
مهمات موجود در دست یگانها
mountain torrent
U
سیلکوهپایهای
There is a mountain of difficulties .
U
کوهی از مشکلات وجود دارد
At the foot of the mountain.
U
دردامنه کوه
mountain slope
U
کوهشیبدار
mountain ranges
U
کوه زنجیره
mountain ranges
U
سلسله جبال
the ridge of a mountain
U
پشته کوه
mountain climate
U
اقلیم کوهستانی
he climbed up the mountain
U
ازکوه بالارفتن
mountain climbing
U
کوهنوردی
mountain ash
U
انواع تیس
mountain dew
U
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
mountain pass
U
گردنه
mountain pine
U
کاج کوهی
mountain pride
U
گلپر
mountain region
U
کوهساران
mountain sickness
U
کوهزدگی یا کوهگرفتگی
mountain cork
U
یکجور پنبه کوهی
mountain sickness
U
کوه گرفتگی
Enemy troops poured into the city.
U
سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
make a mountain out of a molehill
<idiom>
U
از کاه کوه ساختن
mountain ash
[rowan ]
U
درخت سمان کوهی
green mountain boy
U
مرد بومی یا ساکن ورمونت
To make a mountain out of a mole - hI'll .
U
ازکاهی کوهی ساختن
The waves were mountain - high .
U
موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
Mountaineering . Mountain - climbing .
U
کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
The mountain peak is not in sight.
U
قله کوه پیدا نیست
Everst is the highest mountain in the world .
U
اورست بلندترین کوه دنیاست
A big rock rolled down the mountain.
U
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
Sea
[mountain]
air makes you hungry.
U
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
It was terribly hard work getting to the top of the mountain.
U
رسیدن به نوک کوه کا ربسیار مشکلی بود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com