Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monrovia powers
U
قدرتهای مونروویا
monrovia powers
U
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Monrovia
U
شهر مونروویا
powers
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
U
حذف توان کامپیوتر
powers
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers
U
قدرت نیرو
powers
U
شدت
powers
U
توانایی
powers
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
the three powers
U
قوای ثلاثه
the powers
U
دولتهای بزرگ
powers
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
powers
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers
U
توان از دست رفته
powers
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers
U
انرژی
powers
U
قدرت
powers
U
توان
powers
U
نیرو
powers
U
توان برقی
powers
U
زور بکاربردن
powers
U
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powers
U
قدرت دیدذره بین
powers
U
اقتدار سلطه نیروی برق
powers
U
زور
powers
U
برتری
powers
U
برق
powers
U
توان نیرو
powers
U
دستگاه برقی
powers
U
اقتدار و اختیار
powers
U
راندن
powers
U
قوه
powers
U
دولت
powers
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers
U
قوه یا توان
powers
U
برقی
powers
U
درشت نمایی قدرت دوربین
mechanical powers
U
گوه
o merciful powers
U
ای خدایان بخشنده
the belligernt powers
U
دول متحارب
the belligernt powers
U
دولتهای درحال جنگ
mechanical powers
U
غرغره چرخ
mandatory powers
U
اختیارات دولت قیم
hostile powers
U
دول متخاصم
give powers
U
به کسی وکالت دادن
full powers
U
اختیارات تام
To have full powers.
U
اختیارات کامل داشتن
division of powers
U
تفکیک قوا
to delegate one's powers to somebody
U
اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن
[اصطلاح رسمی]
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
principle of separation of powers
U
اصل تفکیک قوا
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
the active powers of the mind
U
قوای عامله متحر
give soneone powers
U
به کسی وکالت دادن
exchange of full powers
U
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
civil nuclear powers
U
کشوردارای قدرت اتمی
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com