Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
factors of production
U
عوامل تولید
production factors
U
عوامل تولید
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
mobility
U
جنبایی
mobility
U
قابلیت نقل مکان
mobility
U
تغییرپذیری
mobility
U
قابلیت حرکت بی ثباتی موبیلیته
mobility
U
جنبش
mobility
U
تحرک یکان
mobility
U
قوه تحرک
mobility
U
انتقال اسان منابع تولید
mobility
U
پویایی
mobility
U
تحرک
ionic mobility
U
تحرک یونی
upward mobility
U
تحرک صعودی
class mobility
U
تحرک طبقاتی
class mobility
U
تحرک طبقهای
downward mobility
U
تحرک نزولی
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
geographical mobility
U
تحرک جغرافیائی
horizontal mobility
U
تحرک افقی
labor mobility
U
تحرک نیروی کار
mobility of labor
U
تحرک نیروی کار
mobility of capital
U
تحرک سرمایه
occupational mobility
U
تحرک شغلی
social mobility
U
تحرک اجتماعی
mobility ratio
U
نسبت تحرک
vertical mobility
U
تحرک عمودی
mobility allowance
U
پولیکهدولتبهافرادمعلولمیدهد
mobility of a charged particle
U
تحرک ذره باردار
low feild mobility
U
قابلیت تحرک میدان ضعیف
limiting ionic mobility
U
تحرک یونی حد
horizontal social mobility
U
تحرک افقی اجتماعی
horizontal labor mobility
U
تحرک افقی کارگر
cross country mobility
U
قابلیت حرکت چلیپایی
factors
U
وسیله
factors
U
وکیل
factors
U
حق العمل کار نماینده
factors
U
عامل
m factors
U
عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
m factors
U
عوامل ام
factors
U
فاعل
factors
U
عامل مشترک
factors
U
فاکتور
factors
U
سازنده فاکتور
factors
U
سازه
factors
U
نماینده
factors
U
ضریب
factors
U
ده بار
factors
U
در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factors
U
حق العمل کار
factors
U
کارگزار
factors
U
ثیر قرار میدهد
factors
U
چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
factors
U
هر عدد در ضرب که عملوند است
factors
U
عامل ضرب ضریب
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
complementary factors
U
عوامل مکمل
constant factors
U
عوامل ثابت
demand factors
U
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
mitigating factors
U
کیفیات مخففه
distribution factors
U
ضرایب توزیع
releasing factors
U
عاملهای راه انداز
retarding factors
U
عوامل کند کننده
motivational factors
U
عوامل محرکه
unpredictable factors
U
عوامل غیر قابل پیش بینی
variable factors
U
عوامل متغیر
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
psychological factors
U
عوامل روانی
institutional factors
U
عوامل نهادی
growth factors
U
عوامل رشد
group factors
U
عاملهای گروهی
demand factors
U
عوامل تقاضا
aggravating factors
U
کیفیات مشدده
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
adverse factors
U
شرایط نامساعد
adverse factors
U
عوامل نامساعد
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
balancing factors
U
عوامل جبرانی
human factors engineering
U
مهندسی عوامل انسانی
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
production
U
تولید حجم بزرگ محصولات
production
U
تولید دستهای
production
U
ساخت مواد برای فروش
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ایجاد
production
U
سرعت ساخت محصول
production
U
فراوری
production
U
تولید محصول
production
U
ارائه ساخت
production
U
اقامه
production
U
ارائه
production
U
محصول عمل
production
U
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production
U
کنترل ساخت یک محصول
production
U
تولید کردن
production
U
فرآورده کارگاه
production
U
تولید
production
U
استخراج
over production
U
محصول زیادی
over production
U
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production
U
عمل اوری ساخت
production
U
حاصل دادن
production
U
فراورده محصول
production run
U
اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production account
U
حساب تولید
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production of oil
U
استخراج نفت
production rule
U
تولید
production missile
U
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production technique
U
روش فنی تولید
production technique
U
فن تولید
production part
U
بخش تولید
production period
U
دوره تولید
production planning
U
برنامه ریزی تولید
production programme
U
برنامه تولید
production process
U
جریان تولید
production routine
U
روال تولید
production function
U
تابع تولید
production rule
U
قاعده
production method
U
روش تولید
production program
U
برنامه تولید
production process
U
فرایند تولید
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
production capacity
U
فرفیت تولید
production coefficient
U
ضریب تولید
surplus production
U
تولید اضافی
surplus production
U
مازاد تولید
surplus production
U
فزونی تولید
track production
U
فهور هدف
track production
U
شروع تعقیب هدف
production lines
U
خط تولید
volume of production
U
حجم تولید
electricity production
U
تولیدالکتریسیته
production adviser
مشاوره محصولات
production desk
U
میزمحصولات
production of sound
تولیدات صدا
production platform
U
سکویتولیدات
production line
U
خط تولید
series production
U
سری سازی
scale of production
U
مقیاس تولید
production control
U
کنترل تولید
production cost
U
هزینه تولید
production cost
U
ارزش ساخت
production efficiency
U
کارائی تولید
production efficiency
U
کارائی در تولید
production engineer
U
مهندس تولید
production facility
U
سهولت تولید
production frontier
U
مرز تولید
production gap
U
شکاف تولید
production time
U
زمان تولید
production time
U
زمان ساخت
relations of production
U
رابطه تولید
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
production management
U
مدیریت تولید
agents of production
U
عوامل تولید
cost of production
U
هزینه تولید
an artistic production
U
عمل یا کار صنعتی
ingot production
U
تولید شمش
batch production
U
تولید زیاد یک نوع کالا
branches of production
U
رشتههای تولید
batch production
U
تولیدانبوه
branches of production
U
شاخههای تولید
mass production
U
بس فراوری
mass production
U
تولید بمقدارزیاد
mass production
U
تولید ماشینی
mass production
U
تولید انبوه
aliterary production
U
تصنیف
full production
U
تولید در حداکثرفرفیت
elasticity of production
U
کشش تولید
energy production
U
تولید انرژی
energy production
U
تولید نیرو
factor of production
U
عامل تولید
factory production
U
تولید کارخانهای
aliterary production
U
فراورده یا محصول ادبی تالیف
flow of production
U
جریان تولید
flow of production
U
گردش تولید
food production
U
تولید غذا
forces of production
U
نیروهای تولید
full production
U
تولید کامل
mode of production
U
طرز تولید
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
period of production
U
دوره تولید
mass-production
U
تولید انبوه
bulk production
U
تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
production process
U
روند ساخت
pilot production
U
تولید نمونه
power of production
U
نیروی تولید
production index
U
شاخص تولید
bulk production
U
تقسیم سوخت درفروف کوچک
census of production
U
امارگیری در خصوص تولید
mechanical production
U
تولید ماشینی
mode of production
U
شیوه تولید
means of production
U
وسایل تولید
census of production
U
امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
mode of production
U
وجه تولید
means of production
U
ابزار تولید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
