Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
minimum subsistence level
U
سطح حداقل معیشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minimum stock level
U
حداقل
minimum stock level
U
موجودی
subsistence
U
وسیله معیشت
subsistence
U
حیات
subsistence
U
اعاشه
subsistence
U
زیست
subsistence
U
گذران
subsistence
U
معاش خرجی
subsistence
U
معاش حق معاش
subsistence
U
امرارمعاش
subsistence
U
دوام
subsistence
U
نگاهداری
subsistence
U
وسایل زیست
subsistence
U
مربوط به زیست
subsistence
U
زیستی
self subsistence
U
اعاشه خود بخود
self subsistence
U
امرارمعاش کننده در نفس خود
subsistence department
U
اداره کارپردازی وخواربارارتش
subsistence allowance
U
معاش
subsistence allowance
U
مد د
subsistence economy
U
اقتصاد معیشتی
bare subsistence
U
زندگی بخور و نمیر
basic allowance for subsistence
U
حق معاش
basic allowance for subsistence
U
جیره نقدی
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
subsistence theory of wages
U
به قانون مفرغ مزدها نیزمعروف است
defense subsistence supply center
U
مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
at a
[the]
minimum
<adv.>
U
کم کمش
[حداقل]
[برای آگاهی اندازه یا شماره]
the minimum value
U
law by prescribed stolengoods of نصاب در مال مسروقه
minimum
U
کمترین
minimum
U
کوچکترین مقدار چیزی
minimum
U
مینیموم
minimum
U
مینیمم
minimum
U
کمینه
minimum
U
حداقل
minimum
U
کهین
minimum
U
حداقل کمینه
minimum
U
دست کم
minimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
relative minimum
U
حداقل نسبی
global minimum
U
حداقل مطلق
double minimum
U
جفت کمینه
minimum clearance
U
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
minimum down payment
U
حداقل میزان پیش پرداخت
minimum elevation
U
حداقل درجه
minimum elevation
U
حداقل ارتفاع لوله
minimum elevation
U
حداقل درجه مربوط به مانع
relative minimum
U
می نیمم نسبی
minimum wage
U
حداقل دستمزد
minimum flow
U
اب کاستی
minimum mortality
U
کمینه مرگ و میر
minimum mortality
U
حداقل مرگ و میر
minimum size
U
اندازه حداقل
minimum range
U
حداقل برد
minimum price
U
حداقل قیمت
minimum range
U
حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
single minimum
U
تک کمینه
minimum charge
U
حداقل هزینه
minimum charge
U
حداقل قیمت
minimum price
U
کمترین قیمت
We'll need 10 years at a
[the]
minimum.
U
ما کمکمش به ۱۰ سال
[برای این کار]
نیاز داریم.
minimum thermometer
U
حداقلمیزانحرارت
minimum energy orbit
U
مدار انرژی می نیمم
maximum and minimum thermometer
U
گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum standard of living
U
حداقل سطح زندگی
minimum durability date
[MDD]
U
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
to have
[or bear]
a maximum
[minimum]
load of something
U
حداکثر
[حداقل]
باری را پذیرفتن
level best
U
بسیارعالی
level best
U
خیلی خوب
level best
U
خیلی عالی
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
level
U
الت ترازگیری
level out
U
برابر کردن
level out
U
یکنواخت کردن
on the level
<idiom>
U
درستکار ،بی غل وغش
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
O level
U
نمرهی قبولی در این امتحانات
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level to
U
تراز کردن
A level
U
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
level with each other
U
در یک تراز
level with each other
U
برابر
level
U
هموار
level
U
تراز
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
U
مسطح کردن
level
U
ترازکردن
level
U
مسطح شدن
level
U
میزان
level
U
رده
level
U
نشانه گرفتن
level
U
هم تراز
level
U
سطح برابر
level
U
سطح
level
U
هم پایه
level
U
پایه
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level
U
ترازسازی
level
U
تراز کردن تراز
level
U
همسطح
level
U
سطح ارتفاع
level
U
مسطح
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
U
یک دست
level
U
یک نواخت
level
U
همسطح کردن
level
U
مستقیم
level
U
موزون هدف گیری
level
U
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
U
تراز بنایی
stock level
U
سطح انبار
signal level
U
سطح سیگنال
skill level
U
پایه مهارت فنی
sound level
U
شدت نسبی صوت
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
rotational level
U
تراز چرخشی
storage level
U
تراز خزانه
sound level
U
شدت صوت
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
significance level
U
سطح معناداری
signal level
U
سطح علامت
skill level
U
پایه مهارت
protection level
U
سطح حفافت
noise level
U
میزان خش
nesting level
U
سطح لانهای
nesting level
U
سطح اشیانهای
nesting level
U
سطح تو در تویی
n level logic
U
منطق N سطحی
multi level
U
چند سطحی
low level
U
پست
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
mean sea level
U
سطح متوسط دریا
noise level
U
سطح پارازیت
oil level
U
سطح روغن
price level
U
سطح قیمت
power level
U
تراز توان
pezometeric level
U
سطح پیزومتری
optimal level
U
سطح بهینه
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level
U
سطح فعالیت
one level memory
U
حافظه یک سطحی
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
U
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
sea level
U
سطح دریا
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level crossings
U
محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossings
U
گذرگاه همکف
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
builder level
U
تراز بنایی
level crossings
U
گذر همتراز
spirit level
U
تراز
spirit level
U
تراز حباب دار
spirit level
U
تراز حبابدار
level crossing
U
گذر همتراز
speed level
U
مرحله سرعت
speed level
U
سطح سرعت
high level
U
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level
U
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high-level
U
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high-level
U
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
level crossing
U
محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossing
U
گذرگاه همکف
ground level
U
سطح زمین
ground level
U
تراز زمین
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
U
تراز اب
wage level
U
سطح مزد
voltage level
U
سطح ولتاژ
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
two level subroutine
U
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
two level store
U
انباره دو سطحی
two level logic
U
منطق دوسطحی
trophic level
U
تراز خوراکی
transition level
U
سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
to rake level
U
با شن کش صاف کردن
to draw level
U
بحریف رسیدن
to draw level
U
باحریف برابرشدن
tilting level
U
تراز حباب دار
level-headed
U
معقول
surveyor's level
U
ترازنقشه برداری
water level
U
سطح اب
white level
U
تراز سفید
voltage level
U
سطح فشارالکتریکی
upper level
U
سطحبالایی
still water level
U
سطحسکونآب
lower level
U
سطحپائینی
stock level
U
سطح ذخیره انبار
alidade level
U
دستگاهسمتنما
top-level
U
بلند پایه
top-level
U
کهبدان
top-level
U
افراد عالیرتبه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com