English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
micro to mainframe link U اتصال ریزکامپیوتر به کامپیوتر اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mainframe U کامپیوتر بزرگ
mainframe U سیستم اصلی
mainframe U پردازنده مرکزی
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
micro U خرد
micro U بیدخیلی ریز
micro U پروانه
micro U میلیونیم میکرو
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
micro U ریز
micro U کم بزرگ کننده
micro U کوچک
micro U پیشوندی بمعنی
micro U ذرهای
micro- U در معنای خیلی کوچک
micro U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro U میلیونیم
micro U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro U ارزان
micro U کامپیوتر کم توان
micro- U یک میلیونیوم متر
micro U تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micro- U نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
micro U داده اصلی
micro U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micro U آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
micro- U یک میلیونیوم ثانیه
micro U میکرو
micro model U الگوی خرد
micro or ganism U میکرب
micro or ganism U باکتری
micro-computers U خرد کامپیوتر
micro-computer U خرد کامپیوتر
micro-computer U ریزکامپیوتر
micro wave U کهموج
micro wave U خرده موج
micro-computer U ریزرایانه
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
micro instruction U ریز دستورالعمل
micro-computers U ریزرایانه
micro controller U ریز کنترل کننده
micro economics U اقتصاد خرد
micro ecosystem U اکوسیستم خرد
micro ecosystem U بوم سازگان خرد
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-computers U ریزکامپیوتر
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
micro dynamic model U الگوی خرد پویا
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
Micro Channel Architecture U تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
micro pressure gage U فشارسنج دقیق
Micro Channel Architecture U - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
micro channel bus U - بیتی که توسط IBM در micro channel Architecfure بیان شده است
micro channel bus U گذر ریز کانال
micro computer kit U kit computer
link-up U پیوستن
T link U که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
link U طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
T link U اتصال سریع و طولانی داده
link-up U عمل الحاق
link U پیوند دادن
link U عضو اتصال
link U رابط
link U ملحق شدن دو یکان
link U نقطه الحاق
link U الحاق ملحق
link U اتصال
link U حلقه زنجیر نوار فشنگ
link U نوار
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
link U دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
link U به هم پیوستن
link U ارتباط
link U پیوند
link U اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
link U مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
link U تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
link U دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
link U لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
link U بهم پیوستن
link U جفت کردن
link U میدان گلف
link U بند
link U دانه زنجیر پیوند
link U زنجیر قلاب
link U متصل کردن
link U پیونددادن
link U حلقه
link up U عمل الحاق
link up U پیوستن
link U حلقه زنجیر
link U شاخه رابط
link U رکابی
line link U خط اصلی
link fuse U فیوز باز
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
link chain U زنجیر اتصال
link chain U زنجیر رابط
link verb U افعالربطیمثلAppear,Be,Seem
saddle link U حلقه زین دار
track link U اتصالشیار
lifting link U اتصالدنده
radio link U پیوند رادیویی
sleeve link U دکمه زنجیری
data link U راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
the connecting link U علت
to link hands U دست بهم دادن
warm link U پیوند گرم
split link U چاکشاخهایرابط
compression link U حلقهاتصال
cuff link U دکمهسرآستین
cutter link U اتصال
link boy U مشعل دار
link-ups U عمل الحاق
communications link U پیوند مخابراتی
coupler link U لینک اتصال
coupler link U عضو اتصال
data link U پیوند دادهای
data link U محور مخابرات
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data link U تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data link U پیوند داده
data link U اتصال داده
drag link U اتصال کششی
drag link U عضو کشش
communication link U اتثال ارتباطی
link-ups U پیوستن
missing link U حلقه مفقوده
acetylene link U پیوند استیلنی
acetylenic link U پیوند استیلنی
cold link U پیوند سرد
cold link U پیوند دستی
common link U حلقه معمولی
communication link U پیوند ارتباطی
communication link U تسلسل مخابراتی
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
causal link U رابطه سببیت
dynamic link U پیوند پویا
link attached U دور دست
link belt U نوار فشنگ
link bar U میله اتصال
intermediate link U حلقه میانی
link register U ثبات پیوند
link road U راه فرعی
link attached U راه دور
link trainer U دستگاه پروازاموز
link attached U دور
fusible link U اتصال گداختنی
fusible link U اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
fusible link U عضو ذوب شونده
end link U حلقه انتهایی
end link U حلقه پایانی
fuse link U فیوز باز
link belt U تسمه اتصال
link belt U تسمه رابط
link belt U نوار حلقهای جداشونده فشنگ
fuse link U رابط فیوز
fuse link U فشنگ فیوز
open link fuse U فیوز باز
permissive action link U ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
link route segments U راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
link lift vehicle U حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
data link escape U گریز اتصال دادهای
data link control U کنترل اتصال داده
radio data link U ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
synchronous data link control U کنترل پیوند دادهای همگام
high level data link control U کنترل پیوند دادههای سطح بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com