Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
micro pressure gage
U
فشارسنج دقیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure gage
U
فشارسنج
gage pressure
U
فشار گیج
gage pressure
U
فشار مانومتری
bourdon pressure gage
U
فشار سنج بوردون
spring pressure gage
U
فشارسنج فنری
air pressure gage
U
فشار سنج
air brake pressure gage
U
مانومتر با ترمز هوایی
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
اعمال فشار کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
micro
U
میلیونیم
micro-
U
یک میلیونیوم ثانیه
micro-
U
در معنای خیلی کوچک
micro-
U
در معنای یک میلیونیوم واحد
micro-
U
نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
micro-
U
یک میلیونیوم متر
micro
U
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro
U
ارزان
micro
U
کامپیوتر کم توان
micro
U
کم بزرگ کننده
micro
U
ریز
micro
U
میلیونیم میکرو
micro
U
میکرو
micro
U
ذرهای
micro
U
خرد
micro
U
بیدخیلی ریز
micro
U
کوچک
micro
U
پروانه
micro
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micro
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micro
U
آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
micro
U
پیشوندی بمعنی
micro
U
داده اصلی
micro model
U
الگوی خرد
micro manager
U
مدیر ریزکامپیوترها
micro instruction
U
ریز دستورالعمل
micro ecosystem
U
اکوسیستم خرد
micro economics
U
اقتصاد خرد
micro controller
U
ریز کنترل کننده
micro or ganism
U
میکرب
micro wave
U
خرده موج
micro wave
U
کهموج
micro prolog
U
PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
micro or ganism
U
باکتری
micro-computer
U
خرد کامپیوتر
micro-computer
U
ریزرایانه
micro-computer
U
ریزکامپیوتر
micro-computers
U
خرد کامپیوتر
micro-computers
U
ریزرایانه
micro-computers
U
ریزکامپیوتر
micro ecosystem
U
بوم سازگان خرد
micro-economics
U
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
micro to main frame
U
پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
micro channel bus
U
گذر ریز کانال
micro channel bus
U
- بیتی که توسط IBM در micro channel Architecfure بیان شده است
Micro Channel Architecture
U
- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
Micro Channel Architecture
U
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
micro to mainframe link
U
اتصال ریزکامپیوتر به کامپیوتر اصلی
micro computer kit
U
kit computer
gage
U
گیج
gage
U
:
gage
U
شرط بستن متعهد شدن
gage
U
سنج
gage
U
اندازه نما
gage
U
سنجیدن
gage
U
رجزخوانی
gage
U
وثیقه
gage
U
: گرو
gage
U
ازمایش کردن
gage
U
وثیقه گذاردن
gage
U
درجه
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
U
میله اندازه گیر
gage
U
مبارزه طلبی گروگذاشتن
gage
U
میزان اندازه گیری
gage
U
گرو
gage
U
بند تفنگ
gage
U
اشل اندازه گیر
snow gage
U
برفسنج
petrol gage
U
دستگاه اندازه گیری بنزین
gage=gauge
U
درجه
comparative gage
U
دستگاه مقایسه کننده
gage=gauge
U
پیمانه اندازه
rivet gage
U
فاصله بین دو ردیف پرچ
screw gage
U
شابلون پیچ
vacuum gage
U
خلاء سنج
gauge=gage
U
مدرج کردن
gauge=gage
U
اندازه کردن اشل
density gage
U
چگالی سنج
depth gage
U
عمق سنج
dial gage
U
دستگاه اندازه گیری تغییربعدهای بسیار کوچک
gauge=gage
U
شابلن
gauge=gage
U
درجه
gauge=gage
U
اندازه
gauge=gage
U
پیمانه
radius gage
U
شابلون شعاع
rain gage
U
باران سنج
gage=gauge
U
شابلون
gage=gauge
U
اندازه زدن اشل
gage=gauge
U
مدرج کردن
drop gage
U
فشار سنج
accurate to gage
U
دقت در سنجیدن
accuracy to gage
U
دقت اندازه گیری
flow gage
U
جریان سنج
evaporation gage
U
بخارسنج
evaporation gage
U
دم سنج
accuracy to gage
U
دقت سنجش
limit gage
U
وسیله سنجش تلرانس
oil gage
U
گیج روغن
oil gage
U
عقربه نشان دهنده روغن
feeler gage
U
فیلر
gage tube
U
لوله پیتو
gage length
U
طول قطعه مورد ازمایش
rain gage
U
وسیله سنجش میزان بارندگی
center gage
U
مرکز سنج
angle gage
U
نقاله زاویه یاب
camber gage
U
دستگاه اندازه گیری زاویه کمبر
tire gage
U
دستگاه ازمایش باد لاستیکهای اتومبیل
oil gage
U
نشاندهنده سطح روغن
level gage
U
اندازه گیر سطح
dial bench gage
U
میز اندازه گیری
oil level gage
U
دستگاه نشاندهنده سطح روغن
standard rain gage
باران سنج معمولی
water level gage
U
تراز سنج
dial depth gage
U
عمق سنج مدرج
light gage beam
U
تیر سبک وزن
fule level gage
U
دستگاه اندازه گیری سطح سوخت
cylinderical limit gage
U
دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
commercial light gage sheet
U
ورق فریف تجارتی
pressure
U
فشردن مضیقه
pressure
U
بار سنگین مصائب وسختیها
pressure from outside
U
فشار از بیرون
[خارج]
pressure
U
فشار
pressure
U
مشقت
f.pressure
U
فشارمایع
pressure
U
بار
pressure
U
فشار هوا
pressure
U
سنگین
hydraulic pressure
U
فشار اب
molding pressure
U
فشار قالب
manifold pressure
U
فشار گازگاه
pressure cabin
U
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
molding pressure
U
فشار پرس
oil pressure
U
دستگاه اندازه گیری فشار روغن
pressure cook
U
دردیگ زودپزپختن
pressure cook
U
دیگ زودپز
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
pressure above the atmosphere
U
فشار بالای جو
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure adjustment
U
تنظیم فشار
oil pressure
U
فشارسنج روغن
pressure altitude
U
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure balance
U
فشارسنج
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pore pressure
U
فشار درونی
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
osmotic pressure
U
فشار اسمزی
mean effective pressure
U
فشار موثر متوسط
partial pressure
U
فشار جرئی یا سهمی
partial pressure
U
فشار جزئی
partial pressure
U
فشار جزیی
pressure cook
U
تحت فشار پختن
piston pressure
U
فشار پیستون
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
wind pressure
U
فشار باد
wheel pressure
U
فشار چرخ
wave pressure
U
فشار حاصل از موج
water pressure
U
فشار اب
vapour pressure
U
فشار بخار اب
vapor pressure
U
فشار بخار
vapor pressure
U
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
uplift pressure
U
فشار بالابرنده
total pressure
U
فشار کل
tire pressure
U
فشار هوای لاستیک
systolic pressure
U
فشارخون انقباضی
swelling pressure
U
فشار در اثر ازدیاد حجم
static pressure
U
فشار ایستایی
static pressure
U
فشار ثابت هوا
starting pressure
U
فشار استارت
sound pressure
U
فشار صوت
pressure cookers
U
دیگ زودپز
pressure bar
U
قسمتفشار
to be under deadline pressure
U
عجله داشتن
pressure of time
U
فشار زمانی
time pressure
U
فشار زمانی
partial pressure
U
[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
He always works best under pressure .
U
اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The pressure of the atmosphere
U
فشار جو ؟( اتمسفر )
water under pressure
U
آبتحتفشار
pressure vessel
U
فشار
pressure vessel
U
فرف
pressure tube
U
لولهفشار
pressure screw
U
پیچفشرده
pressure plate
U
صفحهنگهدار
pressure dial
U
درجهفشار
pressure control
U
کنترلفشار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com