Perdic | metal structure | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	metal structure U	بنیانفلزی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	metal U	فلز
	metal U	ماده
	metal	جسم فلزی
	metal U	ماده مذاب
	metal U	: سنگ ریزی کردن
	metal U	فلزی کردن
	metal U	بافلزپوشاندن
	metal A U	مادهA
	metal B U	مادهفلزیب
	non metal U	جسم بسیط غیر فلزی
	structure U	زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
	structure U	نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
	structure U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	structure U	ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
	structure U	ساخت
	structure U	نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
	structure U	ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
	structure U	طریقه
	structure U	پیکره
	structure U	چهارچوب دار [قالی]
	structure U	روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
	structure U	تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
	structure U	ساختمان
	structure	ساختار
	structure U	اساس
	structure U	بنیان
	structure U	پی ریزی کردن ساختار
	structure U	تشکیلات دادن
	structure U	سازمان
	structure U	بنا
	structure U	ترکیب سبک
	structure U	استخوان بندی
	structure U	سازمان سازمان دادن
	structure U	ساختمان اسکلت فلزی
	structure U	سبک
	structure U	سازه
	structure U	ساختار ساخت
	metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
	metal cutting saw	اره فلزی [ابزار]
	metal deactivator U	مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
	metal foil	ورق نازک فلزی
	metal foil U	زرورق
	metal foulings U	ذرات فلز
	metal foulings U	خرده سوفاله فلزات
	metal filament	فیلامان
	metal foundry U	ریخته گری فلزات
	metal gauze U	بافت توری فلزی
	metal removal U	برداشت براده
	metal polisher U	پرداختکار
	metal planting U	روکش کاری فلزی
	metal physics U	فیزیک فلزات
	metal ornament	پولک فلزی
	metal lath U	شبکه فلزی
	metal lamp U	لامپ فلزی
	metal industries U	صنایع فلزی
	metal grommet U	منگه
	metal cutting U	برش فلز
	metal cutting	فلزبری [ابزار]
	light metal U	فلز سبک
	gun metal U	فلز توپ ریزی
	gun metal U	الیاژ مس و قلع
	gun metal U	مفرغ
	granulated metal U	فلز دانه دانه
	gilding metal U	فلز روکش گلوله
	metal founder U	ریخته گر
	gilding metal U	روکش گلوله
	metal alloy U	الیاژ فلز
	metal cutting U	براده برداری
	metal crystal U	بلور فلز
	metal conduit U	لوله حفاظ
	metal coat U	روکش فلزی
	metal casting U	ریخته گری فلز
	metal carbonyl U	فلز کربونیلها
	metal carbide U	کاربید فلز
	metal bath U	حمام فلز
	metal rectifier U	یکسوساز خشک
	metal rule U	خط کش فلزی
	bell-metal U	مفرغ
	wood's metal U	الیاژی با نقطه ذوب پایین
	type metal U	فلز چاپ
	type metal U	فلز حروف ریزی
	sheet metal U	حلبی
	sheet metal U	ورق فلز
	sheet metal U	فلز ورق
	road metal U	قلوه سنگ
	road metal U	سنگ سنگ فرش
	metal arm U	دستهفلزی
	metal counterhoop U	حلقهشمارشگرفلزی
	metal detector U	فلزیاب
	Sheet of metal . U	ورق فلز
	metal fatigue U	فلزیکهکارائیخودراازدستدادهباشد
	metal rod	میله فلزی
	metal rail U	ریلفلزی
	metal head U	سرفلزی
	metal frame U	قالبفلزی
	refractory metal U	فلز دیرگداز
	prince's metal U	مسبار
	prince's metal U	ترکیب مس و روی
	metal worker U	فلزکار
	metal ware	ضرف فلزی
	metal ware	آلات فلزی
	metal stamping	قالب گیری فلزی
	metal spraying	تزریق فلزی
	metal spraying	فلز افشانی
	metal slitting saw U	اره قدکن فلزی
	metal sheathing U	روکش کاری فلزی
	metal worker U	حلبی ساز
	metal working U	فلزکاری
	platinum metal U	ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
	non ferrous metal U	فلز غیراهنی
	non arcing metal U	فلز بی جرقه
	noble metal U	فلز نجیب
	noble metal U	فلز قیمتی
	monel metal U	مونل متال
	molten metal U	اهن ریختگی
	molten metal U	فولاد ریختگی
	metal sheathing U	پوشش کاری فلزی
	backing metal U	فلز اصلی
	expanded metal U	تورسیمی
	expanded metal U	جالی
	bell metal U	مفرغ
	alkali metal U	فلز قلیایی
	metal locator U	فلزیاب رادیویی
	babbit metal U	فلز بابیت
	babbit metal U	فلز نسای
	babbitt metal U	فلز سخت
	bell metal U	ترکیب مس و قلع
	parant metal U	فلز اصلی
	babbitt metal U	فیز یاطاقان هم بستهای از قلع
	babitt metal U	بابیت
	babitt metal U	فلز بابیت
	babitt metal U	بابیت یاتاقان
	expanded metal U	رابیتس
	composite metal U	فلز مرکب
	heavy metal U	فلز سنگین
	base metal U	فلزات بنیانی
	base metal U	فلزات اصلی فلزات کم بها
	base metal U	فلز پایه
	base metal U	فلز پست
	expanded metal U	ورق اهن مشبک
	cast metal U	فلز ریخته گی
	precious metal U	فلز قیمتی
	composite metal U	فلز ترکیبی
	power structure U	ساخت قدرت
	population structure U	ترکیب جمعیت
	population structure U	ساخت جمعیت
	banded structure U	ساختارنواری
	phrase structure U	با ساخت عبارتی
	plex structure U	ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
	primary structure U	ساختمان اصلی
	primary structure U	ساختمان اولیه
	program structure U	ساخت برنامه
	class structure U	ساخت طبقاتی
	banded structure U	ساختمان نواری
	band structure U	ساختار نواری
	fine structure U	ساختار فریف
	personality structure U	ساخت شخصیت
	perceptual structure U	ساخت ادراکی
	capital structure U	ساخت سرمایه
	pyramidal structure U	ساختار هرمی
	block structure U	ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
	cellular structure U	ساختار شبکهای
	cartesian structure U	ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
	nested structure U	ساختار لانهای
	network structure U	ساختار شبکهای
	block structure U	ساختار بلوکی
	block structure U	ساخت کندهای
	cellular structure U	ساختارسلولی سازه سلولی
	molecular structure U	ساختار مولکولی
	nonisomorphic structure U	ساختارهای ناهمریخت
	nuclear structure U	ساختار هستهای
	nut structure U	ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
	pawn structure U	ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
	capital structure U	بنیان سرمایه
	relational structure U	ساختار رابطهای
	unit structure U	استخوانبندی یکان
	fabric structure U	ساختارپارچه
	atomic structure U	ساختار اتمی
	aircraft structure U	ساختمان هواپیما
	age structure U	ساختار سنی
	structure of a mushroom U	ساختمانقارچ
	structure of the biosphere U	چرخهزیستکره
	support structure U	ساختارپشتیانیکننده
	tubular structure U	ساختمانمیلهای
	affect structure U	ساخت عاطفه
	algebraic structure U	ساختار جبری [ریاضی]
	vase structure U	بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
	internal structure U	سازه داخلی
	structure [first order] U	ساختار [ریاضی]
	unit structure U	سازمان یکان
	tree structure U	ساختاردرختی
	tree structure U	ساختار درخت
	ring structure U	ساختار حلقهای
	selection structure U	ساختار گزینشی
	sequence structure U	ساختار ترتیبی
	shell structure U	ساختار لایهای
	shell structure U	ساختارپوستهای
	simple structure U	ساخت ساده
	soil structure U	ساختمان خاک
	static structure U	ساخت ایستا