English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mature student U دانشآموزبزرگسال محصلاکابر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
student U دانشجو
student U دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student U شاگرد
student U شاگرد اهل تحقیق
student U دانش اموز
student t U تی استودنت
fellow student U همشاگردی
graduate student U دانشجوی بعد از لیسانس
student of law U شاگرد دانشکده حقوق
student of medicine U شاگردیامحصل طب
student teacher U شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
student teacher U کارورز معلمی
student teaching U کارورزی معلمی
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
student residence permit U جواز اقامت دانشجوئی
mature U بالیده
mature U حال
mature U بالغ
mature U رشد کردن
mature U رشید
mature U به موعد چیزی رسیدن
mature U به حد کمال رسیدن
mature U کامل شدن
mature U کامل کردن
mature U کامل سررسیده شده
mature U بحد رشدرساندن
mature U بحدبلوغ رساندن
mature U واجب الادا تکمیل کردن
mature U واجب الادا شدن
mature U حال شدن
mature U حال شده
mature U موعدرسیده
mature U بالغ شدن
of mature years U سالخورده
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
mature system U سیستم کامل
mature economy U اقتصاد رشد یافته
mature economy U تکامل یافته
mature obligation U تعهد حال
mature soil U خاک تکامل یافته
mentally mature U رشید
of mature age U بالغ
the bill will mature to morrow U سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
pre mature failure U گسیختگی زودرس
pre mature blast U انفخار زودرس
the bill will mature tomorrow U سررسید ان قبض فردا است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com