Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
U
اخرین امتیاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
match
U
نظیر
match
U
جور کردن
match
U
مسابقه
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
match
U
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
match
U
تطبیق
match
U
مطابقت کردن
match
U
وصلت دادن حریف کسی بودن
match
U
همتا کردن
match
U
مطابقت
match
U
لنگه همسر
match
U
همتا
match
U
حریف
match
U
جفت
match
U
ازدواج زورازمایی
match
U
جور بودن با
match
U
تطابق
match
U
مسابقه کبریت
match
U
چوب کبریت
match
U
تطبیق تطابق
match
U
قرینه سازی در طرح یا بافت
match
U
بهم امدن
match up
U
یارگیری
match
U
علامت دوبدو گذاشتن چوب
an out match
U
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
match foursome
U
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
These gloves do not match .
U
این دستکشها لنگه به لنگه است
match penalty
U
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
slow match
U
کبریت کند سوز
match fishing
U
مسابقه ماهیگیری درانگلستان
match maker
U
ترتیب دهنده مسابقه
friction match
U
کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
match race
U
مسابقه دو بین دو نفر
safety match
U
کبریت بی خطر
sparring match
U
مبارزه تمرینی بوکس
radio match
U
رویارویی رادیویی
ballistic match
U
تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
match box
U
قوطی کبریت
quick match
U
فتیله توپ یا ترقه
brimstone match
U
کبریت گوگردی
cable match
U
رویارویی تلگرافی شطرنج
postal match
U
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
love match
U
عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
telex match
U
رویارویی تلکسی
a good match
U
زن و شوهری که خوب بهم بخورند
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point
U
اخرین امتیاز
To strike a match.
U
کبریت زدن
return match
U
بازیبرگشت
shouting match
U
بحثوجدلپرسروصدا
slanging match
U
بزنبزن کتککاری
Test match
U
مسابقه بین المللی کریکت
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
to strika a match
U
کبریت زدن
winner of a match
U
برنده مسابقه
wresthing match
U
مسابقه کشتی
wrestling match
U
مسابقه کشتی
international match
U
مسابقه بین المللی
[ورزش]
Test match
U
مسابقه ازمایشی
The craps should match the curtains.
U
پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
to strike a match or light
U
کبریت زدن
rugby test match
U
مسابقه بین المللی رگبی
To win the match(race,contest).
U
مسابقه رابردن
at all points
U
در همه نقاط
at all points
U
درهمه جا
points
U
قطبهای پلاتین
points
U
پلاتین دلکو
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
To score points.
U
امتیاز آوردن ( ورزش )
sticking points
U
نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking points
U
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
sticking points
U
مرز ناجنبایی
sticking points
U
نقطهی عدم تحرک
the four cardinal points
U
جهات اربعه
points of order
U
اخطار نظامنامهای
distance between two points
U
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
loss on points
U
باخت با امتیاز
lagrangian points
U
نقاط لاگرانژی
vital points
U
نقاط حساس بدن
key points
U
نقاط مهم
sticking points
U
نکتهیاصلی
direction of points
U
جهتیاب
points signal
U
نقاطعلامتدار
win on points
U
پیروزی با امتیاز
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
quadrantal points
U
جهات فرعی
points of sailing
U
نقاطقایقسواری
points motor
U
موتورپلاتینی
stadia points
U
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
quadrantal points
U
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
pressure points
U
نقطههای گیرنده فشار
p is nine points of the law
U
تصرف شرط عمده مالکیت است
needle points
U
نوکهای سوزنی
points lever
U
اهرم پلاتینی
key points
U
نقاط حساس
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
boiling points
U
درجه جوش
boiling points
U
عصبانیت
boiling points
U
نقطه جوش
talking points
U
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
decimal points
U
ممیز
decimal points
U
ممیز اعشاری
decimal points
U
نقطه اعشار
decimal points
U
ممیز اعشار
points of view
U
نقطه نظر
boiling points
U
نقطه غلیان
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
rallying points
U
محل تجمع مجدد
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
exclamation points
U
علامت تعجب
exclamation points
U
این علامت !
turning points
U
نقطه برگشت
turning points
U
مرحله قاطع نقطه تحول
turning points
U
نقطه چرخش
turning points
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points
U
نقطه لولای چرخش
freezing points
U
نقطه انجماد
freezing points
U
درجه یخ بندان
points of view
U
دیدگاه
points of view
U
نظریه
points of view
U
دید
contact points
U
نوکهای کنتاکت
design points
U
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
fourteen points
U
اصول چهارده گانه
fourteen points
U
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
ignition points
U
پلاتین دلکو
ignition points
U
پلاتین
interactional points
U
نقاط تلاقی
interactional points
U
نقاط تماس
intercardinal points
U
جهات فرعی
cardinal points
U
جهات اصلی
cardinal points
U
چهار جهت اصلی
points of view
U
لحاظ
crossing points
U
نقطه تلاقی
crossing points
U
محل برخورد دو خط
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
intermediate points
U
جهات میانی
awarding of points
U
امتیاز دادن
manually-operated points
U
مدیریتدستینقاط
all points addressable mode
U
حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
cardinal points effect
U
اثر چهار جهت اصلی
bay with black points
U
کهر دست وپا مشکی
bay with black points
U
قره کهر
remote-controlled points
U
نقطهکنترلازراهدور
all points addressable graphics
U
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com