English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
match U جور کردن
match U مسابقه
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
match U علامت دوبدو گذاشتن چوب
match U همتا کردن
match U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match U تنظیم ثبات معادل با دیگری
match U تطبیق
match U مطابقت
match U تطبیق تطابق
match U مسابقه کبریت
match U حریف
match U همتا
match U نظیر
match U لنگه همسر
match U ازدواج زورازمایی
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
match U جور بودن با
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
match U بهم امدن
match U تطابق
match U مطابقت کردن
match U چوب کبریت
match up U یارگیری
match U جفت
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
To strike a match. U کبریت زدن
These gloves do not match . U این دستکشها لنگه به لنگه است
match race U مسابقه دو بین دو نفر
brimstone match U کبریت گوگردی
wrestling match U مسابقه کشتی
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
match box U قوطی کبریت
love match U عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
return match U بازیبرگشت
shouting match U بحثوجدلپرسروصدا
slanging match U بزنبزن کتککاری
match fishing U مسابقه ماهیگیری درانگلستان
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
wresthing match U مسابقه کشتی
match maker U ترتیب دهنده مسابقه
ballistic match U تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
cable match U رویارویی تلگرافی شطرنج
winner of a match U برنده مسابقه
safety match U کبریت بی خطر
telex match U رویارویی تلکسی
slow match U کبریت کند سوز
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
postal match U مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
a good match U زن و شوهری که خوب بهم بخورند
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points U اخرین امتیاز
quick match U فتیله توپ یا ترقه
Test match U مسابقه بین المللی کریکت
radio match U رویارویی رادیویی
friction match U کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
to strika a match U کبریت زدن
Test match U مسابقه ازمایشی
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
discounting match U ادامه ندادن به مسابقه کشتی
rugby test match U مسابقه بین المللی رگبی
to strike a match or light U کبریت زدن
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
point to point line U خط نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
try for point U تلاش برای کسب امتیاز
to the point U بجا
the point is U اصل مطلب این است
near point U نقطه نزدیک
to the point U مربوط بموضوع
point out <idiom> U توضیح دادن
come to the point <idiom> U به نکتهاصلی رسیدن
in point U مناسب
point U پوینت
point U درصد
point U محل شروع چیزی
point U نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point U نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
point U نقط ه
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
point U که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point U نشان میدهد
point U محل یا موقعیت
point U نقطه نوک
beside the point <idiom> U مسائل حاشیهای
in point U بجا
off the point U بطور نامربوط
zero point U نقطه صفر
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
point to point U 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
point four U اصل چهار
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
point to point U پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
off the point U بطور بی ربط
to come to a point U بنوک رسیدن
in point U در خور
three point U فن 3 امتیازی کشتی
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
The point is that… U چیزی که هست
to come to a point U باریک شدن
far point U برد بینایی
point to point U نقطه به نقطه
point to point U را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
point U تیزکردن
point U پایان
point U نمره درس پوان
point U مرحله قله
Now he gets the point! <idiom> U دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
point U مسیر
not to point U پرت بیجا
point U گوشه دارکردن
point U اشاره کردن
point U نقطه گذاری کردن ممیز
point U متوجه ساختن
point U نشان دادن
not to the point U خارج از موضوع
point U نوک گذاشتن
point U نوکدار کردن
point U ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
not to point U بیرون از موضوع
off to a point U باریک شده نوک پیدامیکند
to point to something U به چیزی اشاره کردن
to let it get to that point U اجازه دادن که به آنجا [موقعیتی] برسد
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
point U جهت
point U باریک کردن
point U نوک
point U هدف
point U درجه امتیاز بازی
on the point of going U در شرف رفتن
point U موضوع
point U ماده اصل
point U نکته
point U نقطه
point U سر
to point to something U به چیزی متوجه کردن
point U امتیاز
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
point U خاطر نشان کردن
point U مقصود
point U دماغه
point U نقطه گذاری کردن
point U حد
point U جهت مرحله
point U محل
point U محل مرکز
point U اصل
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point U قطبهای باطری یاپلاتین
point U مرکز راس حد
point U رسد نوک
point U نشانه روی کردن
point U هدف گیری کردن
point U راس
point U نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
point U به سمت متوجه کردن
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
point scale U مقیاس امتیازی
point size U اینچ
point size U برای اندازه گیری نوع یا متن
point spread U امتیاز قابل انتظار
point style U شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
radix point U نقطه ممیز
point operation U عمل نقطهای
point protector U سرمداد
symmetry point U نقطه تقارن
point plotting U رسم نقطه
orbit point U نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
optimum point U نقطه ایده ال
point of symmetry U نقطه تقارن
pickup point U نقطه سوار شدن یا سوارکردن
point of weld U نقطه جوش
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
pin point U کشف کردن
point particle U ذره نقطهای
point of tow U نقطه یدک ناو یا قایق
penetration point U درجه نفوذ
point protector U چیزی که نوک مدادراپوشانده ازشکستن حفظ میکند
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
pour point U نقطه ریزش
pour point U نقطه سیلان
preequivalence point U پیش از نقطه هم ارزی
radix point U نقطه مبنا
projection of a point U تصویر نقطه
projection of a point U خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
projection of a point U خط مصور
radix point U ممیز
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
objective point U سمت مورد توجه
quiescent point U نقطه استراحت
objective point U مقصد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com