English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
master slave U ارباب و برده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
master slave manipulator U یک شانه
master slave manipulator U بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
master slave system U سیستم راهبر پیرو
master slave system U سیستم ارباب و برده
previous master of a liberated slave U معتق
Other Matches
slave U غلام
slave U پیرو
slave U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave U پردازنده مخصوص که با پردازنده اصلی کنترل میشود
slave U سخت کارکردن
slave U زرخرید اسیر
slave U برده
slave U بنده
slave U غلامی کردن
slave U مملوک
slave U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slave U ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
negro slave U غلام زنگی
slave drivers U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
negro slave U کاکا
negro slave U غلام سیاه
escaped slave U برده فراری
galley slave U غلام
galley slave U مزدور زحمتکش
galley slave U غلام پاروزن
female slave U کنیز
female slave U جاریه
slave trade U برده فروشی
escaped slave U عبد ابق
slave ant U مورچه کارگر
slave computer U کامپیوتر برده
slave labour U بردهداری
To emancipate a slave. U برده ای را آزاد کردن
white slave U استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
slave driver U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave station U ایستگاه فرعی
slave mode U حالت پیرو یا برده
slave holder U زرخرید
slave holder U دار
slave merchant U برده فروش
female slave with a child U ام ولد
male slave or servant U غلام
female slave with a child U master her from child witha
A slave bought with money is more free than he who. <proverb> U بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .
To work like a horse ( dog, slave ) . U مثل خر کا رکردن
master U ماهر شدن
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master U ارباب صاحب
master's U فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master U چیره دست شدن
the master U در
to be a master of U دارا بودن
to be a master of U در اختیار خودداشتن
master off U استاد شمشیربازی
master of U سرپرست گروه شکار روباه
the master U خداوند
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master U نقاشی هر یک از این هنرمندان
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master U رام کردن
master U تسلط یافتن
master U چیره دست
master U دانشور
master U قطعه کار اصلی
master U جامع
master U مدل اصلی
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U کارفرما
master U رئیس
master U تسلط یافتن بر
master U استادشدن
master U اصلی
master U مخدوم
master U استاد شطرنج
master U خوب یادگرفتن
master U صاحب
master U پیر
master U مدیر مرشد
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master U داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master U سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U کاپیتان کشتی
master U نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U کسب مهارت کردن
master U ماهر شدن در چیزی
master U ارباب استاد
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ماهرشدن
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master workman U سر کارگر
master workman U استاد کار
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master's certificate U گواهینامه فرماندهی
mint master U رئیس ضرابخانه
master station U ایستگاه اصلی
master tape U شاه نوار
master station U شاه ایستگاه
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master station U پست اصلی مخابرات
master stroke U استادی
master service U انشعاب اصلی
master sergeant U سرگروهبان
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
master slice U شاه قاچ
master stroke U هنر نمایی
master routine U شاه روال
master rod U شاتون اصلی
master race U نژاد برتر
master program U شاه برنامه
master workman U سرکارگر
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
pilot master U سر راهنما
master key U قاعده کلی شاه کلید
master cord U ریسماناصلی
Master of Science U فوقلیسانسMSc-
master key U کلید چندین قفل
question-master U فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
master agreement U توافق اولیه
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
master keys U کلید چندین قفل
whore master U جنده باز
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
ring master U رئیس سیرک
sailing master U افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
scout master U در پیشاهنگی :سر رسد
ship's master U کاپیتان کشتی تجاری
ship's master U افسرارشد کشتی
singing master U اموزگار سرایش
master of ceremonies U رئیس تشریفات
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
master mind U فکر بزرگ
truck master U مامور یا سرپرست چندکامیون
wagon master U مسئول واگن
wagon master U رئیس قطار
master keys U قاعده کلی شاه کلید
master stroke U شاهکار
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master plan U نقشه کلیات
french master U اموزگار
french master U فرانسه
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master U رئیس بندر
harbor master U مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
harbor master U راهنمای بندر
harbour master U رئیس بندر
harbour master U متصدی بندر
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
head master U رئیس
head master U مدیر مدرسه
head master U مدیر اموزشگاه
international master U استاد بین المللی شطرنج
iron master U اهن ساز
iron master U رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
language master U اموزگار زبان
drop master U سرپرست پرش
drop master U مدیر پرش
master plan U نقشه مجموعه
master plans U نقشه کلیات
master plans U نقشه مجموعه
past master U استاد پیشین
past master U استاد قدیمی
master switch U کلید اصلی
master switches U کلید اصلی
station master U رئیس ایستگاه
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master U رئیس بارانداز
candidate master U نامزد استادی شطرنج
cargo master U هواپیمای کارگوماستر
cargo master U نوعی هواپیمای باری
chess master U استاد شطرنج
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
dock master U راهنمای حوض
drill master U مشق دهنده
language master U زبان اموز
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
master physician U سر پزشک
master document U مدرک اصلی
master file U شاه پرونده
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master mariner U ناخدای کشتی بازرگانی
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master menu U برنامه غذایی اصلی یکان
master mind U عقل کل
master mode U وضعیت اصلی
master mode U حالت راهبر
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master of the time U صاحب الزمان
master data U دادههای اصلی
master data U شاه دادهها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com