Perdic | marker circle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 152 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	marker circle U	دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	marker	نشانگر
	marker U	علامت نشان
	marker U	نشانه
	marker U	کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
	marker U	دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
	marker U	کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
	marker U	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
	marker U	حساب نگهدار
	marker U	داور
	marker U	نشان گذار
	marker U	علامت نشانه
	marker U	مشخص کننده
	marker U	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
	marker U	ثبت کننده امتی_از
	marker U	علامته_ای روی زمین
	marker U	علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
	marker post U	لبه نما
	absorption marker U	عقربه جذب
	lane marker U	راهنمای معبر داخل میدان مین
	gap marker U	علامت مخصوص نشاندادن رخنه در میدان مین
	fan marker U	نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
	range marker U	فاصله یاب راداری
	dye marker U	فشفشه نشان کننده
	beach marker U	علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
	book marker U	نشان لای کتاب
	book marker U	چوب الف
	calibration marker U	فاصله یاب راداری
	dye marker U	فشفشه
	marker ship U	کشتی نماینده
	marker ship U	ناو نماینده یاجلودار ستون
	yard marker U	خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
	marker pen	علامت گذار
	position marker U	نشانگرموقعیت
	sea marker U	نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
	saltpetre marker U	شوره پز
	skirt marker U	نشانگذاردامن
	row marker U	دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
	range marker U	شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
	play marker U	طراح حمله
	marker variable U	متغیر ممیز
	side marker light U	چراغعلامتدهندهکناری
	beginning of tape marker U	علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
	end of data marker U	نشانگر انتهای داده ها
	end of tape marker U	نشانگر انتهای نوار
	end of tape marker U	علامت انتهای نوار
	inner circle U	دایرهداخلی
	circle U	دایره
	circle eight U	چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
	circle U	دویدن در مسیر منحنی
	circle U	مدورساختن
	circle U	جفتی
	circle U	گرفتن احاطه کردن
	circle U	محفل حوزه
	circle U	قلمرو
	circle U	دور
	circle U	محیط دایره
	circle U	دورزدن
	stress circle U	دایره تنش
	circumscribed circle U	دایره محیطی [ریاضی]
	tactile circle U	دایره بساوشی
	the vicious circle U	دور تسلسل
	three point circle U	قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
	throwing circle U	دایره پرتاب نیزه
	stalder circle U	چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
	stalder circle U	اشتادلر
	small circle U	دایره صغیره
	small circle U	دایره صغیره سماوی
	semi circle U	نیم دایره
	come full circle <idiom> U	کاملا برعکس
	root circle U	دوره پای دندانه
	hour circle U	دایره ساعتی
	tip circle U	دوره نوک
	turning circle U	دایره چرخش ناو
	turning circle U	دایره گردش
	restricting circle U	دایرهممنوعه
	vicious circle U	دور معیوب
	Arctic Circle U	مدار قطب شمال
	station circle U	چرخههواشناسی
	striking circle U	دایرهبرخورد
	vicious circle <idiom> U	دلیل وتاثیری بانتیجه بد
	unit circle U	دایره واحد [ریاضی]
	area of a circle U	مساحت دایره [ریاضی]
	vicious circle U	دور و تسلسل
	outer circle U	دایرهخارجی
	vertical circle U	دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
	vertical circle U	دایره قائم
	winner's circle U	محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
	traffic circle U	دایرهی یک طرفه
	central circle U	دایرهوسط
	centre circle U	دایرهمرکزی
	goal circle U	محدودهگل
	dress circle U	صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
	on-deck circle U	دررویدایره
	area of a circle U	مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
	pitch circle U	دایره گام
	azimuth circle U	سمت گیر
	azimuth circle U	دایره سمتیه
	azimuth circle U	سمت نما
	azimuth circle U	قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
	face off circle U	هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
	flank circle U	جفتی خرک
	antarctic circle U	مدار قطب جنوب
	giant circle U	افتاب شکسته
	circle chart U	گراف دایره ای [ریاضی]
	elevation circle U	قطاع درجه
	base circle U	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
	center circle U	دایره وسط زمین
	circle dodge U	گریز از حریف در مسیرمنحنی
	center circle U	دایره میانی
	circle graph U	نمودار دایرهای
	circle of influence U	دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
	circle of position U	دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
	color circle U	دایره رنگها
	diffusion circle U	دایره پخش
	dip circle U	میل سنج
	great circle U	بزرگترین دایره محیط یک کره
	great circle U	دایره عظیمه
	great circle U	دایره عظیمه سماوی
	hour circle U	نصف النهار حلقه مدرج
	hrowing circle U	دایره پرتاب دیسک
	kick circle U	دایره 8/81 متری وسط میدان
	aiming circle U	زاویه یاب فرماندهی
	leg circle U	جفتی
	mill circle U	چرخ اسیاب ژیمناستیک
	mohr's circle U	دایره موهر
	mohr's circle U	دایره مور
	north circle U	دایره شمالگان
	altitude circle U	صفحه ارتفاع سنج هواپیما
	hole circle U	گردی سوراخ
	arc de circle U	خمش
	parhelic circle U	هاله روشن بالای افق
	circle chart U	نمودار دایره ای [ریاضی]
	half circle U	چرخش نمیدایره ژیمناست
	hip circle U	چرخ جلو روی پارالل
	inscribed circle [of a triangle] U	دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
	vicious circle of poverty U	دور باطل فقر
	perimeter [circumference] of a circle U	محیط دایره
	centre face-off circle U	دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
	centre of crest circle U	مرکز انحنای ستیغ
	free throw circle U	دایره پرتاب ازاد
	graduated circle of an alidade U	دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
	great circle route U	کمان دایره عظیمه
	great circle route U	مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
	prime vertical circle U	دایره قائم اصلی
	center ice circle U	داره میانی زمین
	secondary great circle U	دایره عظیمه ثانویه
	tip circle diameter U	قطر دوره نوک
	centre of crest circle U	مرکز خمیدگی
	the power of a point with respect to a circle U	قوت یک نقطه نسبت به یک دایره [ریاضی]
	adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر
	adjustment for vertical-circle image	تنظیم عمودی مرکز تصویر