Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maritime
U
بحری
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
maritime
U
استان بحری یاساحلی
maritime
U
وابسته بدریانوردی
maritime
U
وابسته به بازرگانی دریایی
maritime
U
دریایی
maritime trade
U
تجارت دریایی
maritime lien
U
برتری دریایی
maritime lien
U
امتیاز دریایی
maritime law
U
قوانین دریایی
maritime law
U
حقوق دریایی
maritime commerce
U
بازرگانی دریایی
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
maritime climate
U
اقلیم اقیانوسی
maritime communications
U
ارتباطاتدریایی
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
f.of operations
U
حوزه عملیات
operations
U
عملیات
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
stability operations
U
عملیات ارام سازی
terminal operations
U
عملیات بارانداز
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
theater of operations
U
صحنه عملیات
operations detachment
U
عنصرعملیات رسد عملیات
Military operations.
U
عملیات نظامی
logical operations
U
عملیات منطقی
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
psychological operations
U
عملیات روانی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
operations room
U
اتاق عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations personal
U
پرسنل عملیات
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
operations code
U
رمز عملیاتی
operations code
U
کد عملیاتی
operations analysis
U
تجزیه و تحلیل عملیات
operations room
U
centre combatinformation: syn
night operations
U
عملیات شبانه
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
formal operations
U
عملیات صوری
flight operations
U
عملیات پرواز
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
clearing operations
U
عملیات مین روبی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
building operations
U
عملیات ساختمانی
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
air operations
U
عملیات هوایی
air operations
U
میز ردنگاری هوایی
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
covert operations
U
عملیات پنهانی
covert operations
U
عملیات مخفی
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
continuity of operations
U
مداومت عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
deputy for operations
U
معاونت عملیات
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
concept of operations
U
تدبیر عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
air ground operations
U
عملیات مشترک زمینی وهوایی
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
the four basic arithmetic operations
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com