English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
many happy returns of the day U صد سال باین سالهابرسید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Many happy returns of the day? U صد سال به این سالها ( تبریک ) !
Many happy returns of the day . U سال نومبارک
Other Matches
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
returns U مراجعت
returns U عملکرد کارکرد
returns U پس فرستادن عودت
returns U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returns U کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns U دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns U نشانههای انتهای خط
returns U کلید Return
returns U اعاده بازگشت
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U بازگشت
returns U برگشت
returns U مراجعت برگرداندن
returns U برگشتن
returns U مراجعت کردن
returns U رجعت
returns U اعاده
returns U بازده
returns U درامد
returns U عودت دادن
returns U عودت
returns U مراجعت کردن عکس العمل
returns U عایدی
returns U گزارش رسمی
returns U گزارش دادن
happy U سعید مبارک
happy U فرخنده
i f.happy U خوشحالم
such as are happy U انهایی که خوشبخت هستند
happy [about] <adj.> U خشنود [در مورد]
happy U راضی
happy U خرسند سعادتمند
happy <adj.> خوش
happy U شاد خوشوقت
happy U خوشدل
happy U خوشحال
diminishing returns U بازده کاهش یابنده
diminishing returns U بازده نزولی
Happy birthday to you . U تولدت مبارک
trigger-happy U عاجز از کنترل خود در اثرشادی
happy hour <idiom> U ساعات تفریح وخوشی
I'm happy to hear that. U خوشحالم که اینو می شنوم.
I'll be happy to help [assist] you. U من با کمال میل در اختیار شما هستم.
trigger happy U دست به هفت تیر
trigger happy U عاجز از کنترل خود در اثرشادی
She was pretending to be happy. U او [زن] تظاهر به شاد بودن کرد.
trigger-happy U دست به هفت تیر
By a happy coincidence. U دراثر حسن تصادف
happy-go-lucky U دل بدریا زدن
happy go lucky U اسان گذران بیمار
happy life U زندگی اسوده
happy life U زندگی باخوشدل
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
i wish you a happy new year U سال نو را به شما شادباش یاتبریک میگویم
happy go lucky U الله بختی
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
happy go lucky U لا ابالی
increasing returns to scale U بازده فزاینده نسبت به مقیاس
law of diminishing returns U قانون کاهندگی بازده
He is high . He is slap – happy . U کله اش گرم است
A happy heart makes a blooming visage. <proverb> U قلب شاد,چهره را بشاش مى سازد .
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com