Perdic | managing directors | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 41 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	managing directors U	مدیر عامل

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	managing U	گرداندن
	managing U	از پیش بردن
	managing U	اسب اموخته
	managing U	مستقیم یا تحت کنترل
	managing U	اداره کردن
	stage-managing U	اداره کردن
	managing committee U	هیات رئیسه
	managing committee U	هیات مدیره
	managing commission U	هیات مدیره
	stage-managing U	کارگردانی کردن
	managing director U	مدیر عامل
	managing board U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	directors U	برج هدایت تیر
	directors U	هادی
	directors U	سوی دهنده
	directors U	هدایت کننده
	directors U	کارگردان
	directors U	مدیر
	directors U	رئیس
	directors U	اداره کننده
	directors U	هدایت کننده اتش
	directors U	نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
	directors U	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
	directors U	سرپرست تیم بولینگ
	directors U	هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
	directors U	عضو هیئت مدیره
	directors U	فرنشین
	directors U	سرپرست
	board of directors U	هیات نظار
	directors general U	رئیس کل
	directors general U	مدیر کل
	board of directors U	هیات مدیره
	board of directors U	هیئت مدیره
	to vote somebody on the board of directors U	رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
	chairman of the board of directors U	رئیس هیات مدیره
	board of [executive] directors U	هیئت نظاره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
	board of [executive] directors U	هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
	chairman of the board [of directors/managers] U	مدیر عامل [شرکت]
	to call a meeting of the board of directors U	برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
	chairman of the board [of directors/managers] U	رئیس هیئت مدیره

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy