English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coding U رمزگذاری
coding U برنامه نویسی
coding U رمزگردانی
coding U علامت گذاری
coding U کدگذاری
coding U کد گذاری
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
coding U کد گذاری چیزی
coding room U اطاق رمز
coding form U فرم برنامه نویسی
coding test U ازمون رمزگردانی
coding form U ورقه برنامه نویسی
symbolic coding U برنامه نویسی نمادی
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
symbolic coding U کدگذاری نمادی
Manchester coding U روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
Manchester coding U نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
Manchester coding U و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
modular coding U برنامه نویسی پیمانهای
numeric coding U برنامه نویسی عددی
optimum coding U برنامه نویسی بهینه
out of line coding U کدگذاری برون خطی
in line coding U کدگذاری درون برنامهای
program coding U کدگذاری برنامه
symbolic coding U کدگذاری سمبلیک
relative coding U برنامه نویس نسبی
relative coding U برنامه نویسی نسبی
structures coding U برنامه نویسی ساخت یافته
bar coding U علامت گذاری ستونی
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
coding delay U تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
absolute coding U برنامه نویسی مطلق
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
management U هدایت یا سازماندهی
management U ship leader
management U برنامه ریزی
management U اجرا و نگهداری شبکه
management U حل و عقد
management U سازماندهی
management U سرپرستی
management U حیله
management U اداره
management U property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management U ترتیب
management U مدیریت
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U مدیران کارفرمایی
personnel management U مدیریت استخدام
ownership and management U مالکیت و مدیریت
operational management U مدیریت عملیاتی
monopoly management U مدیریت انحصاری
memory management U مدیریت حافظه
materiel management U مدیریت اماد
materials management U مدیریت مواد
management system U سیستم اداره
management system U سیستم مدیریت
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel management U اداره کردن پرسنلی
production management U مدیریت تولید
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
watershed management U ابخیزداری
wildlife management U مدیریت حیات وحش
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management group U ائتلاف چند شرکت
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
management group U ائتلاف تجاری
watershed management U انجیرداری
task management U مدیریت وفیفه
record management U مدیریت مدارک
record management U مدیریت رکوردها
resource management U مدیریت منبع
scientific management U مدیریت علمی
supply management U مدیریت عرضه
task management U مدیریت کار
management science U علم مدیریت
industrial management U مدیریت صنعتی
concurrency management U مدیریت همزمانی
game management U شکاربانی
game management U شکارداری
financial management U مدیریت مالی
database management U مدیریت پایگاه داده ها
file management U مدیریت فایل
materiel management U مدیریت اقلام
demand management U مدیریت تقاضا
facilities management U مدیریت امکانات
file management U مدیریت پرونده ها
data management U مدیریت داده ها
file management U مدیریت پرونده
management report U گزارش مدیریت
management graphics U مدیریت گرافیک
management expenses U مخارج اداری
management expenses U مخارج مدیریت
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
career management U مدیریت مشاغل
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
configuration management U مدیریت پیکربندی
job management U مدیریت برنامه
inventory management U مدیریت موجودی
data base management U مدیریت پایگاه داده
project management program U برنامه مدیریت پروژه
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
data processing management U مدیریت پردازش داده
top level management U مدیریت سطح بالا
data management system U سیستم مدیریت داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
lower level management U مدیریت سطح پایین
middle level management U مدیریت سطح متوسط
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
management information system U نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
spatial data management U مدیریت داده فضایی
project management system U سیستم مدیریت پروژه
file management program U برنامه مدیریت فایل
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com