English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mains U نیروی برق
mains U شبکه
mains U شاه خط
power mains U شبکه جریان قوی
mains selsctor U سلکتور شبکه
mains fuse U فیوز شبکه
mains frequency U فرکانس شبکه
mains connection U اتصالاصلی
mains current U جریان شبکه
mains coupling U پیوست شبکه
mains cable U کابل شبکه
mains antenna U انتن شبکه
mains supply U منبع شبکه
mains water U لوله اب اصلی
mains voltage U ولتاژ شبکه
mains unit U واحد اتصال شبکه
mains trensformer U ترانسفورماتور شبکه
mains synchronization U همزمانی شبکه
mains switch U کلید شبکه
power mains U شبکه نیرو
two phase mains U شبکه دو فاز
lighting mains U خط روشنایی اصلی
lighting mains U خط نور
mains plug U دوشاخه برق
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
water mains U شاه لوله اب
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
distributing mains U شبکه تقسیم اصلی
distributing mains U شبکه پخش
water mains U لوله هادی اب
mains voltage variation U نوسان ولتاژ شبکه
ready for cinnection to the mains U اماده جهت اتصال به شبکه
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
power supply mains U شبکه برق رسانی
mains voltage stabilizer U تثبیت کننده ولتاژ شبکه
mains supply unit U واحد تغذیه جریان شبکه
electricity U الکتریسیته
electricity U نیروی کهربایی
electricity U برق
Is there electricity? U آیا برق وجود دارد؟
electricity U مین نور یا گرما یا نیرو
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
electricity cable U کابلالکتریسیته
voltaic electricity U برق ولتایی
electricity distribution U توزیعالکتریسیته
electricity production U تولیدالکتریسیته
electricity transmission U انتقالالکتریسیته
frictional electricity U برق مالشی
hydro-electricity U برقحاصلازآب
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
electricity cut U خاموشی
electricity cut U قطع برق
electricity cut U رفتن برق
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
negative electricity U برق منفی
atmospheric electricity U برق جوی
positive electricity U برق مثبت
positive electricity U الکتریسیته مثبت
overcharged with electricity U دارای برق زیاد
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
contact electricity U فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
negative electricity U الکتریسیته منفی
pyro electricity U گرما برق
thermo electricity U گرما برق
induced electricity U الکتریسیته القائی
electricity meter U کنتور برق
static electricity U برق ساکن
static electricity U الکتریسیته ساکن
animal electricity U الکتریسیته بدن
waterproofed electricity supply U منبعالکتریسیتهضدآب
steps in the production of electricity U مراحلتولیدالکتریسیته
production of electricity by the generator U الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
electricity generating room U اتاقتولیدالکتریسیته
The water and electricity have been cut off our conversation , the U آب وبرق ما قطع شده است
production of electricity from solar energy U دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
production of electricity from nuclear energy U تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
high-tension electricity transmission U امتدادبلندناقلالکتریسیته
transformation of mechanical work into electricity U انتقالکارمکانیکیبهالکتریسیته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com