Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
main guard
U
پست نگهبانی اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
U
درسرنگهبانی
on guard
U
هشیار
on guard
U
نگهبان
on guard
U
بحالت محافظ باش
on guard
U
بحالت گارد
off-guard
U
درانتظارپیشامدبد
off guard
<idiom>
U
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
on guard
<idiom>
U
آگاه ،بادقت
off ones guard
U
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
off ones guard
U
غافل
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
on guard
U
گارد گرفتن
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
to be on guard
U
موافب
to be on guard
U
بودن احتیاط کردن
to keep guard
U
موافب
to keep guard
U
بودن احتیاط کردن
out guard
U
گشتی صحرایی
out guard
U
گشتی
on ones guard
U
درپاسگاه
on ones guard
U
متوجه
on ones guard
U
موافب
on guard
U
گاردگرفتن
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
old guard
U
صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard
U
نگهبان
guard
U
نگهبانی دادن
guard
U
پاسداری دادن
guard
U
پاییدن پاسداری کردن
guard
U
محافظت کردن نگهبانی کردن
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
پناه
guard
U
نرده حفافتی
guard
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
U
گارد
guard
U
پاسبان مستحفظ
guard
U
پاسدار
right guard
U
نگهبانراست
guard
U
محافظ گارد
guard
U
حفافت کردن
old guard
U
محافظه کار سیاسی
guard
U
محافظ
guard
U
صفحه محافظ روکش محافظ
guard
U
محافظت کردن
guard
U
روکش کشیدن
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard
U
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
U
watch
guard plank
U
تخته محافظ
guard of honour
U
گارداحترام
sergeant of the guard
U
گروهبان نگهبان
seaman guard
U
گارد دریایی
sergeant of the guard
U
گروهبان پاسدار
guard post
U
پایه نگهبان
guard rail
U
جان پناه
guard rail
U
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail
U
نرده دست انداز راه پله
guard room
U
پاسدارخانه
guard signal
U
علامت نگهبان
gear guard
U
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly
U
محفظه
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band
U
باند نگهبان
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard bit
U
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
guard house
U
پاسدارخانه
guard house
U
پاسگاه
guard line
U
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard mount
U
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard of honor
U
گارد احترام
guard of honor
U
پاسدار تشریفات
guard of honour
U
پاسدار تشریفاتی
road guard
U
پلیس راه
praetorian guard
U
گارد ویژه
point guard
U
موقعیت گارد
plane guard
U
ناو نجات
plane guard
U
ناوگارد نجات
picket guard
U
پاسبان اردوگاه
mud guard
U
گلگیر
picket guard
U
دژبان
open guard
U
گارد باز
officer of the guard
U
افسر گارد احترام
obstruction guard
U
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
national guard
U
گارد ملی
radio guard
U
نگهبان بی سیم
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rat guard
U
موش بند
safe guard
U
حفافت
safe guard
U
نگهداری
interior guard
U
نگهبان داخلی
knuckle guard
U
کارد
knuckle guard
U
انگلیسی
life guard
U
نگهبان
life guard
U
گارد
life guard
U
هنگ ویژه
road guard
U
ژاندارم
rear guard
U
نیروی عقب دار
rear guard
U
عقب دار
rat guard
U
صفحه مانع ورودموش
memory guard
U
نگهبان حافظه
guard dog
U
سگ پلیس
neck guard
U
حافظگردن
eye guard
U
حافظچشم
clothing guard
U
حافظپارچه
chin guard
U
حافظچانه
breech guard
U
حافظتهساز
blade guard
U
تیغهلبه
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
watch guard
U
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
to relieve guard
U
نگهبان راعوض کردن
to nount guard
U
به نگهبانی رفتن
to guard against danger
مواظب خطر بودن
guard-rail
U
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
U
نرده
guard-rails
U
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails
U
نرده
key guard
U
راهنمایکلید
left guard
U
محافظچپ
on guard line
U
خطحافظ
guard dog
U
سگ نگهبان
border guard
U
پلیس مرزبانی
guard's van
U
کالسکهنگهبانقطار
guard dog
U
سگنگهبان
wind guard
U
محافظباد
trigger guard
U
حافظماشه
toe guard
U
حافظانگشتان
tendon guard
U
محافظزردپی
snow guard
U
محافظبرف
fire guard
U
حائل اتش
overhead guard
U
حافظبالایسر
advance guard
U
پیش قراول
advance guard
U
پیش لشکر پاسدار
state guard
U
ارتش ایالتی
color guard
U
گارد پرچم
color guard
U
پاسدار پرچم
flag guard
U
گارد پرچم
stand guard
U
نگهبانی دادن
custodial guard
U
گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
splash guard
U
گلگیر
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship
U
ship mission active
escort guard
U
گارد محافظ
escort guard
U
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard
U
ماسک محافظ
fire guard
U
پیش بخاری
skate guard
U
پرش روی تیغه اسکیت
shin guard
U
ساقبند
flag guard
U
نگهبان پرچم
flank guard
U
پهلودار
state guard
U
نیروی نظامی ایالتی
body guard
U
هنگ ویژه
body guard
U
موکب
bumper guard
U
سپر ماشین
armed guard
U
گارد مسلح
air guard
U
گشتی هوایی
bumper guard
U
روکش سپر
air guard
U
پاسور هوایی
cable guard
U
نگهدارنده کابل
coast guard
U
گارد کرانه
advance guard
U
طلایه
advance guard
U
پیشرو
double guard
U
دفاع با دو دست
body guard
U
نگهبان
lower blade guard
U
حافظتیغهپایینی
To be caught by surprise . To be off ones guard .
U
غافلگیر شدن
front mud guard
U
گلگیر جلوی اتومبیل
pedestrian guard rail
U
جانپناه برای پیاده رو
coast guard officer
U
افسر گارد کرانه
body guard moulding
U
قالبحفافتیبدنه
drivebelt safety guard
U
محافظهتسمهگرداننده
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
upper blade guard
U
حافظتیغهبالایی
with might and main
U
با تمام نیرو با همه توانایی
main
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
in the main
U
اساسا
in the main
U
بطور کلی
main
U
بزرگ تمام
main
U
مهم
main
U
کامل شاه لوله
main
U
بسیار مهم
main
U
خط اصلی
main
U
بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main
U
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main
U
عمده
main
U
نیرومند
main
U
ی تر راهنمایی میکند
main
<adj.>
U
اصلی
main
U
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main
U
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
in the main
U
بیشتر اصلا
main
U
مهم تمام
main
U
کامل
main
U
دریا
main
U
با اهمیت
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...