English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magneto base U پایه مگنت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magneto e.m.f. U نیروی محرکه مغناطیسی
magneto U مغناطیس
magneto U ماگنت
magneto U مانیتو
magneto U مگنت
magneto U دارای مغناطیس
magneto U اهنربای اتش زنه مولد مغناطیس الکتریکی
magneto U میگر
magneto U دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
magneto U دستگاه مولدبرق
magneto generator U اندوکتور مغناطیسی
magneto timing U میزان کردن مگنت
magneto resistance U مقاومت مغناطیسی
magneto conductivity U رسانایی مغناطیسی
magneto bell U زنگ اخبار جریان متناوب
dual magneto U مگنت دو برقی
dual magneto U مگنتوی دوتایی
dynamo magneto U مگنتوی دینام
inductor magneto U مگنت با القاگر
magneto ohmmeter U میگر برای سنجش مقاومت
magneto mounting U بست مگنت
magneto resistance U تغییرمقاومت مغناطیسی
magneto breaker U ضربه گر مگنت
magneto interrupter U ضربه گر مگنت
magneto cover U سرپوش مگنت
magneto diode U دیود مغناطیسی
magneto distributor U دلکوی مگنت
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
magneto exchange U مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
magneto generator U مگنت- دینام
magneto generator U میگر
booster magneto U دینام کمکی
magneto rotor U روتور مگنت
magneto ignition U احتراق با مگنت
magneto optical recording U رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
high tension magneto U مگنت پر فشار
magneto optical disc U دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
low tension magneto U مگنت کم فشار
fly wheel magneto U مگنتوی فلایول
magneto telephone set U دستگاه تلفن اندوکتوری
transformer coil magneto U مگنت پیچک مبدل
base course U قشر پی راه
base course U لایه شالوده
r base U ار- بیس
base course U لایه اساس قشر اساس
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
base course U قشر لعاب
sub base U زیر بستر
to base one self U تکیه کردن
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
base 0 U decimal
second base U دومینپایگاه
to base one self U اعتماد کردن
base 0 U پایه 01
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
sub base U زیر قشر
first base U اولینپایگاه
column base U زیرستون
base width U عرض پایه پهنای پایه
chart base U چارت مادر
bayonet base U پایه لامپ میخی
center base U میدان مرکزی
chart base U چارت مبنا
base width U ستبرای پایه
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای بنیادی
base unit U یکان مبنا
fox base+ U فاکس بیس پلاس
base unit U یکان پایگاهی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
column base U ته ستون
column base U پایه ستون
knowledge base U پایگاه معلومات
inorganic base U باز غیر الی
inorganic base U باز معدنی
filbert base U پایگاه فریبنده
filbert base U پایگاه دروغین
floating base U پایگاه شناور دریایی
hard base U باز سختbaseball
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه اگاهی
lewis base U باز لوویس
conjugate base U باز مزدوج
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
data base U پایگاه داده ها
data base U مبنای اطلاعات
defense base U پایگاه دفاعی
defense base U پایگاه پدافندی
loktal base U لامپ قفلی
loctal base U لامپ قفلی
fuse base U پایه ی فیوز
hardwood base U پایهسختچوبی
fixed base U پایهثابت
dexter base U پایهراستی
concrete base U پایهیبتونی
centre base U ستونمرکزی
bracket base U پایهقلاب
base of splat U پایهپشتصندلی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base U مبدا زمانی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
base metal U فلز پایه
lamp base U پایهلامپ
magazine base U محلانبارخشاب
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
base-court U حیات بیرونی
Attic base U پایه ی آتنی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
wave base U سطحموج
telescope base U پایهتلسکوپ
swivel base U پایهگردنده
sprung base U تشکفنری
recharging base U بخشتغذیه
pin base U پایهمیله
tax base U ماخذ مالیات
tax base U مبنای مالیاتی
polyacidic base U باز چند اسیدی
polyacid base U باز چند اسیدی
octal base U هشت پایهای
number base U پایه عدد
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
naval base U پایگاه دریایی
monetary base U پایه پولی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base U مبنای بسیج
prisoners base U بازی گرگم بهوا
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
stanchion base U زیرستون
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base U مبنای نرم افزار
soft base U باز نرم
single base U تک مادهای
single base U باروت یک حبهای
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base U باز شیف
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base U شبه باز
sinister base U منحنیانتهایی
base defense U پدافند پایگاه
base fuze U ماسوره ته پران
base hit U ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base ignition U احتراق تحتانی
base level U تهتراز
base line U خط پایه
base line U خط مبنا
base line U خط کور
base line U خط توجیه
base fuze U ماسوره ته
base fuze U ماسوره ته گلوله
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
base depot U امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base development U تهیه پایگاه
base development U ساختن پایگاه
base ejection U ته پران
base ejection U پرتاب شونده از ته
base flow U جریان پایه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base font U فونت پیش فرض
fire base U مبنای اتش
base of operations U پایگاه عملیات
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin U مبداء اصلی
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall U روپی
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base of fire U مبنای اتش
base number U عدد پایه
base number U عدد مبنا
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
base loading U بار اولیه
base map U نقشه مادر
base map U نقشه پایگاه
base map U نقشه مبنا
base memory U حافظه پایه
base mortar U خمپاره مبنا
base mortar U قبضه مبنا
base operation U عملیات پایگاهی
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
base rates U نرخ پایه
base rates U تعرفه مبنا
base rates U نرخ مبنا
base rates U ارزش اولیه
air base U پایگاه هوایی
base metal U فلزات بنیانی
advance base U پایگاه جلو
base rates U اهنگ پایه
base rate U ارزش اولیه
base rate U نرخ مبنا
base metal U فلز پست
base metals U فلز پایه
base metals U فلزات بنیانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com