Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
macro processor
U
درشت پردازشگر
macro processor
U
پردازشگرماکرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
macro
U
بزرگ
macro
U
دراز
macro
U
رشد زیاد
macro
U
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
macro
U
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
macro
U
درشت دستور
macro
U
بطورغیر عادی
macro
U
درشت
macro
U
کلان درشت دستور
macro
U
نوشتن برنامه با استفاده از دستورات ماکرو با بیان دستورات آن
macro
U
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
macro
U
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
macro
U
برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
macro
U
تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو
macro
U
فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
macro
U
کل
macro
U
کلان
macro
U
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
macro-
U
خیلی بزرگ یا مربوط به نام سیستم
macro
U
شرح دستور
macro
U
طبقات و عملیات در یک تابع
positional macro
U
درشت دستور مرتبهای
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
macro library
U
درشت کتابخانه
macro library
U
کتابخانه ماکرو
macro assembler
U
ماکرو اسمبلر
macro model
U
الگوی کلان
macro stage
U
مرحله کلان
macro variables
U
متغیرهای کلان
macro generator
U
مولد ماکرو
macro generator
U
درشت زا
macro call
U
درشت فراخوان
macro assembler
U
درشت همگزار
macro call
U
فراخوانی ماکرو
macro declaration
U
درشت اعلان
macro definition
U
درشت تعریف
macro definition
U
تعریف ماکرو
macro economics
U
اقتصاد کلان
macro expansion
U
بسط درشت دستور
macro assembler
U
درشت همگذار
macro instruction
U
درشت دستور
macro difinition
U
درشت تعریف
keyword macro
U
درشت دستور کلید واژهای
mixed mode macro
U
درشت دستور امیخته باب
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
macro set button
U
دکمهتنظیمصدا
processor
U
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
processor
U
تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
processor
U
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
processor
U
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
processor
U
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
processor
U
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
processor
U
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
processor
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
processor
U
تمام کننده
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
processor
U
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
processor
U
پردازنده
processor
U
عمل اورنده
processor
U
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
processor
U
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
processor
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
processor
U
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
processor
U
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
processor
U
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
processor
U
پردازنده جانبی مخصوص
processor
U
عمل کننده
processor
U
تکمیل کننده
processor
U
پردازشگر
i/o processor
U
پردازنده ورودی و خروجی
processor
U
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
word processor
U
کلمه پرداز
centarl processor
U
unit processing central
central processor
U
پردازنده مرکزی
central processor
U
پردازشگر مرکزی
command processor
U
سیستم عامل فرمانی
communications processor
U
پردازشگرارتباطات
communications processor
U
پردازنده مخابراتی
attached processor
U
پردازنده الصاقی
attached processor
U
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
associative processor
U
پردازنده انجمنی
array processor
U
پردازشگر ارایه
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
satellite processor
U
پردازشگر پیرو
vector processor
U
پردازنده برداری
food processor
U
اجزایمخلوطکن
continuous processor
U
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
language processor
U
زبان پرداز
language processor
U
پردازشگر زبان
post processor
U
پس پردارنده
post processor
U
پس پرداز
parallel processor
U
موازی پرداز
down line processor
U
پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
peripheral processor
U
پردازشگر جنبی
data processor
U
پردازنده داده ها
parallel processor
U
پردازنده موازی
data processor
U
داده پرداز
raster image processor
U
پردازشگر تصویر شبکهای
processor dtate word
U
کمله وضعیت پردازشگر
stand alone word processor
U
کلمه پرداز خودکفا
data communications processor
U
پردازنده ارتباطات داده ها
back end processor
U
پردازنده کمکی تک منظوره
bit slice processor
U
پردازشگر قطعه بیتی
input output processor
U
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
bit slice processor
U
روش معماری ریزپردازنده ها
front end processor
U
پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
dedicated word processor
U
کلمه پرداز اختصاصی
communicating word processor
U
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
sound digitizing processor
U
گزارهصدایکامپیوتری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com