English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lower triangular matrix U ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
triangular matrix U ماتریس مثلثی [ریاضی]
triangular matrix U ماتریس مثلثی
upper triangular matrix U ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
triangular U بشکل مثلث
triangular U سه گوشه دارای سه زاویه
triangular U مثلثی
triangular U سه گوشی
triangular U سه گوش
triangular U مثلث
triangular fossa U حفرهمثلثی
triangular conflict U تعارض سه وجهی
triangular body U بدنهمثلثی
triangular pass U پاس مثلثی
triangular meet U مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
triangular set square U گونیای رسم کشی
triangular set square U گونیای نقشه کشی
triangular brass bead U مثلث برنج
gravity dam of triangular section U سد وزنی با نیمرخ مثلثی
lower U هوای گرفته وابری
lower U عبوس ترشرویی
lower U خفیف کردن
lower U :اخم
lower U پست تر
lower most U پایین ترین
lower U اخم کردن
lower U ضعیف کردن
lower U پایین اوردن لوله
lower U پایین دادن لوله
lower most U پایین تر
lower most U خیلی پست تر
lower most U اسفل
lower U پایین تر
lower U فروکش کردن
lower U تنزل دادن
lower U کاستن از
Lower third U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
lower U : پایین اوردن تخفیف دادن
lower U پایین
lower courts U محاکم تالی
lower courts U محاکم ابتدایی
lower court U محکمه تالی
lower bound U کران پایین
lower boom U تیرک میانی
lower class U بی کلاس [در جامعه]
the lower regions U دوزخ
the lower regions U جهان مردگان
the lower world U جهان پایین
the lower world U جهان مردگان عالم اسوات
lower class U طبقه عوام
lower class U طبقه محروم
lower class U طبقه اجتماعی کم درآمد
lower criticism U انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
lower deck U پل پایینی
lower egypt U مصر سفلی
lower boom U بوم میانی
lower mast U دکل پایین
lower limit U حد پایین
lower limit U کران پایین
lower limit U حد پائینی
lower limit U حد تحتانی
lower limit U حد پایینی
lower threshold U استانه پایین
lower class U سطح پایین [اجتماع]
lower fungus U قارچ بدون کلاهک هاگ
lower floor U اشکوب زیرین
lower floor U طبقه تحتانی
lower egypt U مصر پایینی
lower class U طبقه پایین جامعه
lower class U طبقه سوم [اجتماع]
lower lip U لبهتحتانی
lower lobe U نرمهششزیرین
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع
lower shell U قشرتحتانی
At lower levels. U در سطوح پایین تر
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower case U حروف کوچک
lower class U طبقه پایین
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower level U سطحپائینی
lower classes U طبقه پایین
lower chord U قوستحتانی
lower cheek U قسمتانتهاییمیله
lower mandible U آروارهتحتانی
lower gate U دروازهپائینی
lower bowl U حبابتحتانی
lower bar U میلهپایینی
lower eyelid U پلکپائین
lower blade guard U حافظتیغهپایینی
lower limit [of the integral] U کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
main lower topsail U بالاترینبادباناصلیتحتانی
lower lateral sinus U روزنهتحتانیجانبی
lower girdle facet (1 6) U احاطهکننده61تراشهپائینی
lower gill arch U قوستحتانیدستگاهتنفس
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
lower water datum U معدل پس رفت اب دریا
lower fore topsail U بالاترینقسمتبادبانچهارگوش
lower sphere clamp U گیرهپایینیگوی
lower support screw U پیچحافظپایینی
lower lateral lobe U پهنبزگتحتانیجانبی
lower low water U پایین ترین پست رفت اب دریا
lower level management U مدیریت سطح پایین
lower flammability limit U حد پایینی اشتعال پذیری
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
main lower topgallant sail U بادبانبالایدکلاصلیتحتانی
lower guard retracting lever U سطحانقباضحافظتحتانی
lower fore topgallant sail U بادبانتحتانیجلویدکلکشتی
crankcase bottom o.lower half U قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
matrix U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix U زمینه ملاط
matrix U روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U زهدان
z matrix U ماتریس "زد"
y matrix U ماتریس ایگرگ
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix U ماتریس [ریاضی]
matrix U آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
matrix U ماتریس
matrix U شبکه
matrix U ماترس
matrix U جای پیدایش ماتریس
matrix U قالب
matrix U آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrix U بچه دان موطن
matrix U رحم
matrix U جدول اعداد
matrix multiplication U ضرب ماتریس [ریاضی]
nail matrix U جایگاهناخن
correlation matrix U ماتریس همبستگی
diagonal matrix U ماتریس قطری
matrix storage U انباره ماتریسی
diagonal matrix U ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
boolean matrix U ماتریس بولی
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
belief value matrix U شبکه باورها و ارزشها
core matrix U ماتریس چنبرهای
adjunct matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
Jacobi matrix U ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
square matrix U ماتریس مربعی [ریاضی]
invertible matrix U ماتریس وارون [ریاضی]
identity matrix U ماتریس همانی [ریاضی]
unit matrix U ماتریس همانی [ریاضی]
the transpose of a matrix U ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
adjoint matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
matrix or matrices U قرارگاه گوهر
matrix or matrices U قالب
matrix or matrices U بچه دان
residual matrix U ماتریس مازاد
semidefinite matrix U ماتریس نیمه معین
singular matrix U ماتریس منفرد
singular matrix U ماتریس ویژه
singular matrix U ماتریس غیر عادی
singular matrix U ماتریس تکین
matrix or matrices U شکم
square matrix U ماتریس مربع
square matrix U ماتریس مربعی
payoff matrix U ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
matrix or matrices U کالبد
matrix or matrices U تخمدان
nonsingular matrix U ماتریس غیر منفرد
nonsingular matrix U ماتریس ناویژه
nonsingular matrix U ماتریس عادی
nonsingular matrix U ماتریس ناتکین
null matrix U ماتریس تهی
null matrix U ماتریس صفر
order of matrix U مرتبه ماتریس
matrix printer U چاپگر ماتریسی
symmetric matrix U ماتریس متقارن
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
leontief matrix U ماتریس لئونتیف
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
matrix mechnics U مکانیک ماتریسی
singular matrix U ماتریش ویژه
matrix algebra U جبر ماتریس
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
identity matrix U ماتریس واحد
factor matrix U ماتریس عاملی
dot matrix U روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
matrix notation U نمایش ماتریسی
unit matrix U ماتریس واحد
impedance matrix U ماتریس امپدانس
lattice matrix U ماتریس
invert matrix U ماتریس معکوس
transpose matrix U ماتریس برگردان
transpose matrix U ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
inverse matrix U ماتریس عکس
minor of matrix U کهاد ماتریس
incidence matrix U ماتریس تلاقی
matrix or matrices U رحم
matrix or matrices U زهدان
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
dot matrix U ماتریس نقطهای
multivariable multimethod matrix U ماتریس چند متغیری- چندروشی
matrix isolation spectroscopy U طیف بینی مجزا شده درماتریس
magnetic matrix memory U حافظه ماتریس مغناطیسی
dot matrix character U کاراکتر ماتریس نقطهای
wire matrix printer U یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
dot matrix printers U چاپگر یا ماتریس نقطهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com