Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Other Matches
loop
U
حلقه زدن
loop
U
حلقه شدن
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
درو در انتهای خرک
loop
U
کمند
loop
U
مهاری
loop
U
دریچه
loop
U
ضربه بلند قوس دار
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
inner loop
U
حلقه درونی
inner loop
U
حلقه داخلی
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
for/next loop
U
حلقه NEXT/FOR
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
do while loop
U
لوپ WHILE/DO
do while loop
U
حلقه WHILE/DO
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
loop
U
سوراخ
loop
U
گریز
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
حلقه
loop
U
حلقه طناب
loop
U
گره
loop
U
پیچ چرخ
loop
U
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
U
خمیدگی
loop
U
گره زدن
loop
U
حلقه دارکردن
jump
U
پرش
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
ترقی
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
to jump up at somebody
U
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump
U
پراندن جهاندن
jump
U
وفق دادن
jump off
U
اغاز
jump off
U
پرش
jump off
U
شروع بحمله
jump off
U
شروع حمله
jump all over someone
<idiom>
U
jump at
<idiom>
U
jump off
U
اغاز حمله
jump
U
پریدن
jump
U
خیز زدن
jump
U
جوردرامدن
jump
U
جستن
jump
U
جهش
jump
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump on someone
<idiom>
U
jump
U
جهیدن
jump
U
خیز زاویه پرش لوله توپ
jump
U
پرش به هوا با هر دوپا
jump
U
جهت
belt loop
U
حلقهکمربند
loop antenna
U
انتن حلقوی
local loop
U
حلقه محلی
uncontrolled loop
U
حلقه کنترل نشده
button loop
U
دکمهرکاب
elastic loop
U
حلقهارتجاعی
open loop
U
مدار باز
open loop
U
حلقه باز
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
overhead loop
U
گره حلقومی یا گره بالاتنه
prusik loop
U
گره پلکانی
loop stitches
U
کوکطنابی
heel loop
قوس پاشنه
peg loop
U
میخحلقهطناب
hanger loop
U
جایآویز
loop antenna
U
انتن حلقهای
loop body
U
تنه حلقه
loop line
U
دوراهی
loop pass
U
پاس قوسی
nested loop
U
حلقه لانهای
nested loop
U
حلقه تو درتو
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop sling
U
بند حلقهای
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure
U
ساختار حلقهای
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop hole
U
گریز
loop body
U
بدنه حلقه
loop checking
U
مقابله حلقه
loop code
U
کد حلقوی
loop control
U
کنترل حلقه زنی
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop counter
U
شمارنده حلقه
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
loop hole
U
روزنه
nested loop
U
حلقه اشیانهای
current loop
U
حلقه جاری
closed loop
U
حلقه مسدود
arrow-loop
U
شکاف تهویه
induction loop
U
حلقه القائی
hysteresis loop
U
منحنی هیسترزیس
hysteresis loop
U
حلقه پسماند
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
counting loop
U
حلقه شمارش
loop sling
U
حلقه بند تفنگ
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
feedback loop
U
حلقه باز خوردی
expansion loop
U
خم انبساط
endless loop
U
حلقه بی انتها
drip loop
U
حلقه ریزش اب
drill loop
U
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
curtain loop
U
بازوبندپرده
inductive loop
U
حلقه ی القائی
closed loop
U
حلقه بسته
endless loop
U
حلقه بی پایان
loop-hole
U
روزنه
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to stay in the loop
<idiom>
U
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
infinite loop
U
حلقه نامتناهی
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
infinite loop
U
حلقه نامحدود
armature loop
U
پیچک ارمیچر
armature loop
U
حلقه ارمیچر
squat jump
U
کلاغ پر
stag jump
U
پرش با پاهای باز در هوا
step jump
U
پرش و برگشت روی همان پا
strong jump
U
جهش ابی شدید
two state jump
U
جهش دو حالتی
unconditional jump
U
جهش غیر شرطی
subroutine jump
U
جهش زیرروال
jump down someone's throat
<idiom>
U
to line-jump
U
داخل صف زدن
jump suits
U
روپوش
jump out of one's skin
<idiom>
U
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump ski
U
پرشاسکی
jump bail
<idiom>
U
go jump in a lake
<idiom>
U
رفتن وآزار نرساندن به کسی
To jump the queue.
U
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
To jump up . To be startled.
U
از جاپریدن
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
To jump . To be startled.
U
ازجا پریدن
jump the gun
<idiom>
U
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
to jump at something
[colloquial]
U
به چیزی واکنش نشان دادن
jump to conclusions
<idiom>
U
jump through a hoop
<idiom>
U
waltz jump
U
پرش والس
water jump
U
مانع ابی
water jump
U
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
jump suit
U
روپوش
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
jump leads
U
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
jump jet
U
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
split jump
U
پرش روسی
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
counter jump
U
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
electron jump
U
پرش الکترون
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیکی
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیک
johnny jump up
U
گل بنفشه امریکایی
jump altitude
U
ارتفاع پرش
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball
U
جمپبال
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump fishing
U
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump instruction
U
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
hydraulic jump
U
پرش هیدرولیک
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
conditional jump
U
جهش شرطی
combat jump
U
پرش با چتر درمنطقه دشمن
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
triple jump
U
پرش سه گام
high jump
U
پرش ارتفاع
long jump
U
پرش طول
ski jump
U
پرش با اسکی
angle of jump
U
زاویه پرش لوله توپ
angle of jump
U
زاویه پرش
arabian jump
U
نیم پشتک
broad jump
U
پرش طول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com