Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loop counter
U
شمارنده حلقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electronic counter counter measures
U
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
حلقه شدن
loop
U
حلقه زدن
loop
U
درو در انتهای خرک
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
inner loop
U
حلقه درونی
inner loop
U
حلقه داخلی
for/next loop
U
حلقه NEXT/FOR
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop
U
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
پیچ چرخ
loop
U
گره
loop
U
حلقه طناب
loop
U
حلقه
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
گریز
do while loop
U
لوپ WHILE/DO
do while loop
U
حلقه WHILE/DO
loop
U
خمیدگی
loop
U
حلقه دارکردن
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
ضربه بلند قوس دار
loop
U
سوراخ
loop
U
دریچه
loop
U
مهاری
loop
U
کمند
loop
U
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
U
گره زدن
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop sling
U
بند حلقهای
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure
U
ساختار حلقهای
loop control
U
کنترل حلقه زنی
loop code
U
کد حلقوی
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
loop hole
U
روزنه
loop hole
U
گریز
loop sling
U
حلقه بند تفنگ
loop line
U
دوراهی
closed loop
U
حلقه بسته
closed loop
U
حلقه مسدود
loop pass
U
پاس قوسی
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop checking
U
مقابله حلقه
loop body
U
بدنه حلقه
expansion loop
U
خم انبساط
endless loop
U
حلقه بی انتها
endless loop
U
حلقه بی پایان
loop antenna
U
انتن حلقهای
drip loop
U
حلقه ریزش اب
drill loop
U
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
curtain loop
U
بازوبندپرده
current loop
U
حلقه جاری
feedback loop
U
حلقه باز خوردی
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
loop body
U
تنه حلقه
loop antenna
U
انتن حلقوی
local loop
U
حلقه محلی
infinite loop
U
حلقه نامتناهی
infinite loop
U
حلقه نامحدود
inductive loop
U
حلقه ی القائی
induction loop
U
حلقه القائی
hysteresis loop
U
حلقه پسماند
counting loop
U
حلقه شمارش
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
prusik loop
U
گره پلکانی
peg loop
U
میخحلقهطناب
loop stitches
U
کوکطنابی
hanger loop
U
جایآویز
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
hysteresis loop
U
منحنی هیسترزیس
uncontrolled loop
U
حلقه کنترل نشده
heel loop
قوس پاشنه
elastic loop
U
حلقهارتجاعی
button loop
U
دکمهرکاب
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
overhead loop
U
گره حلقومی یا گره بالاتنه
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
armature loop
U
حلقه ارمیچر
loop-hole
U
روزنه
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
nested loop
U
حلقه اشیانهای
nested loop
U
حلقه تو درتو
armature loop
U
پیچک ارمیچر
belt loop
U
حلقهکمربند
nested loop
U
حلقه لانهای
open loop
U
مدار باز
open loop
U
حلقه باز
to stay in the loop
<idiom>
U
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
arrow-loop
U
شکاف تهویه
sleeve strap loop
U
بستنوارسرآستین
distributor service loop
U
خطسرویسپخش
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
input coupling loop
U
حلقه پیوست ورودی
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
varley loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
magnetic hysteresis loop
U
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
open loop gain
U
بهره تقویت در حلقه باز
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
loop knot tie
U
گره حلقوی
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
perfection loop knot
U
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
single loop armature
U
ارمیچر تک پیچکی
loop control variable
U
متغییر کنترل کننده حلقه
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
over the counter
U
خارج از بورس فروخته شده
over-the-counter
<adj.>
U
خارج از بورس
[فروخته شده ]
under the counter
U
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
up/down counter
U
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter
<idiom>
U
مخفیانه فروخته شدن
under the counter
U
قاچاقی
outside counter
U
روریهمعکوس
counter
U
بالعکس
counter
U
بساط
counter
U
شمارشگر
counter
U
مقابله کردن
counter-
U
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter
U
باجه تلاقی کردن
counter
U
ضربت زدن ضد
counter
U
متقابل
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
counter
U
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
U
شمارنده
counter
U
ضربت متقابل
counter
U
معکوس
counter
U
ضد
counter
U
گیشه
counter
U
درروبرو
counter
U
مقابله کردن تلافی کردن
counter
U
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
U
حمله
counter
U
درجهت مخالف
counter
U
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
U
باجه
counter
U
پیشخوان
counter
U
عقربه شمارش
counter
U
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter
U
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
U
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
U
شمارگر
counter
U
کنتور
counter
U
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
U
پیشخوان باجه
counter
U
پیشخان
speed counter
U
شمارشگر عده دور
counter-measure
U
اقدام متقابل
counter-measure
U
چارهجویی
counter-measure
U
پادکار
counter-measure
U
پیشگیری
counter-measures
U
اقدام متقابل
counter-measures
U
چارهجویی
counter-measure
U
اقدام جبران کننده
turns counter
U
دور شمار
address counter
U
نشانی شمار
modulo n counter
U
شمارنده به پیمانه
counter sabotage
U
ضد خرابکاری
counter-attacks
U
پاتک
photon counter
U
شمارگر فوتونی
program counter
U
شمارنده برنامه
program counter
U
شمارشگربرنامه
pulse counter
U
پالس شمار
pulse counter
U
ضربه شمار
ring counter
U
شمارنده حلقهای
sequence counter
U
ترتیب شمار
speed counter
U
کنتورسرعت
step counter
U
گام شمار
counter battery
U
ضد اتشبار
to nails to counter
U
رسوا کردن
magnetic counter
U
کنتور مغناطیسی
repeat counter
U
شمارنده تکرار
counter espionage
U
ضد جاسوسی
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
U
ضد جاسوسی
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter-vault
U
قوس کفبند
counter-scrap
U
دیوار
counter-poise
U
پل متحرک باسکولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com