English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
local building inspector U پلیس ساختمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspector U بازبین
inspector U نگهبان
inspector U مفتش
inspector U بازرس
inspector U نظارت کننده
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector U کنترلر
works inspector U بازرس کارگاه
works inspector U بازرس کارخانه
inspector of taxes U مامورمالیات
inspector general U بازرس کل
inspector general U بازرسی بازرسی کل ارتش
the islamic inspector of the market U محتسب
local U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local U اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
local U MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local U داخلی اخبار محلی
local U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
local U متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local U egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
local <adj.> U بخشی
local U وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
local U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
local U موضوعی
local <adj.> U ناحیه ای
local U لاخ
local <adj.> U محلی
local <adj.> U موضعی
local <adj.> U منطقه ای
local <adj.> U مکانی
local U لاخی
local U محلی
local U مکانی شهری
local U موضعی
local U محدود بیک محل
local U مکانی موضعی
local government U حاکم محلی
local government U حکومت محلی
local file U فایل محلی
local exchange U ردوبدل کننده محلی
local enquiry U بازجویی محلی
local government U استانداری
local group U گروه محلی
local intelligence U هوش محلی
local investigation U تحقیق محلی
local line U خط محلی
local echo U پژواک محلی
local deformation U تغییر شکل موضعی
local loop U حلقه محلی
local action U تخلیه موضعی باتری
local anasthesia U بیهوشی موضعی
local anasthesia U سر سازی
local authority U انجمن محلی
local authority U مرجع صلاحیتدار محلی
local center U مرکز محلی
local circuit U مدار محلی
local color U رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
local currency U پول محلی
local currency U پول داخلی
local custom U عرف بلد
local custom U عرف محل
local mode U باب محلی
local national U سکنه محلی
local national U اهل محل
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
local subscriber U مشترک داخلی
local terminal U پایانه محلی
local terminal U ترمینال محلی
local theory U نظریه اختصاصی
local traffic U رفت و امد محلی
local usage U عرف و عادت محل
local variable U متغیر محلی
local velocity U سرعت موضعی
local vertical U قائم محلی
local warning U اعلام خطر محلی
local warning U سیستم اعلام خطر محلی
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
local store U ذخیره محلی
local storage U انباره محلی
local network U شبکه محلی
local norm U هنجار محلی
local option U اختیار تعیین محل معینی
local option U اختیار تعیین چیزی درمحل
local oscillator U اوسیلاتور موضعی
local paper U روزنامه محلی
local paraysis U فلج موضعی
local parole U زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
local posts U پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
local procurement U تدارک محلی فراورده محلی
local purchase U خرید محلی
local purchase U خرید از محل
local road U راه محلی
local security U تامین محلی
local station U ایستگاهکانونی
local time U وقت محلی
local time U زمان محلی
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
local procurement U خرید محلی
local currents U جریانهای فوکو
local hour angle U زاویه ساعتی محلی
local area network U و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
local area network U شبکه محلی
local area network U شبکه کوتاه پوشش
local area network U شبکه ناحیه محلی
local trade customs U عرف تجارتی محل
local group of galaxies U کهکشانهای گروه محلی
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
local area network U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
local apparent noon U فهر شرعی
asymmetric local deformation U تغییر شکل موضعی بی تقارن
suburban or local railway U راه اهن ناحیهای
building U بنا
building U عمارت دیسمان
building U ساختمان
Change at London and get a local train. در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
reactor building U ساختمانرآکتور
service building U ساختمانسرویس
containment building U ساختمانمحدودشده
slab building U ساختلوح
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
turbine building U ساختمانتوربین
sick building U اشارهبهساختمانهایمدرن
building society U شرکتوام دهندهمسکن
building block U بنا کنده
administrative building U ساختماناداری
public building U بنای همگانی
ship building U کشتی سازی
site building U زمین زیربنا
site building U زمین ساختمانی
situation of a building U موقعیت ساختمان
situation of a building U وضع قرارگرفتن بنا
body building U ورزش زیبایی اندام
to found a building U ساختمانی بینادکردن
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building U عمارتی راطرح ریزی کردن
to found a building U عمارتی برپاکردن
tower building U ساختمان برجی
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks U بنا کنده
building blocks U کنده ساخت
office building U ساختمان اداری
They bombarded the building. U ساختمان رابه توپ بستند
to break into a building U با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
building contractor U پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
The building is in ruins . U ساختمان خراب است
building line U خط کناری ساختمان
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
intelligent building U [ساختمانی با سرویس هوشمند]
building block U کنده ساخت
the interior of a building U اندرون عمارت
to tear down a building U خراب کردن ساختمانی
to pull down a building U خراب کردن ساختمانی
to demolish a building U خراب کردن ساختمانی
to tear down a building U متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building U متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building U متلاشی کردن ساختمانی
nest building U لانه سازی
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
building plant U وسایل ساختمان
building permit U پروانه ساختمان
building owner U صاحب کار
building operations U عملیات ساختمانی
building official U بازرسان ساختمان
building material U مصالح ساختمانی
building material U مصالح ساختمان
building machinery U ماشین الات ساختمانی
framed building U ساختمان تیر پایهای
building log U چوب گرد ساختمان
building line U بر ساختمان
building line U بر ساختمانی
building line U راسته
building line U امتداد
building limes U اهک ساختمانی
building sand U خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
building system U سیستم ساختمان
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
height of building U بلندی ساختمان
home building U ساختمان مسکونی
house building U ساختمان مسکونی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
exhibition building U ساختمان نمایشگاه
commercial building U تیمچه
commercial building U تیم
commercial building U سرای
capital building U سرمایه سازی
building work U کار ساختمانی
building up of generator U پیش تحریک مولد
building up alloy U الیاژ مخصوص روکش کاری
building unit U جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
building unit U واحد ساختمانی
building inspectorate U دفتر نقشه کشی
building craftsman U کارگر ماهر ساختمانی
main building U ساختمان اصلی
road building U جاده سازی
machine building U ماشین سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com