Perdic | link road | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	link road U	راه فرعی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	link U	اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
	link U	مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
	link U	تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
	link U	تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
	link U	دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
	link U	لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
	link U	دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
	link U	قوانین بیان ارسال داده روی کانال
	link U	طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
	link U	پیوند
	link U	ارتباط
	link-up U	عمل الحاق
	link up U	پیوستن
	link up U	عمل الحاق
	link-up U	پیوستن
	T link U	که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
	T link U	اتصال سریع و طولانی داده
	link U	پیوند دادن
	link U	به هم پیوستن
	link U	برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
	link U	پیونددادن
	link U	جفت کردن
	link U	میدان گلف
	link U	بهم پیوستن
	link U	متصل کردن
	link U	زنجیر قلاب
	link U	حلقه زنجیر
	link U	دانه زنجیر پیوند
	link U	بند
	link U	حلقه
	link U	رکابی
	link U	شاخه رابط
	link U	ملحق شدن دو یکان
	link U	رابط
	link U	الحاق ملحق
	link U	اتصال
	link U	حلقه زنجیر نوار فشنگ
	link U	عضو اتصال
	link U	نوار
	link U	نقطه الحاق
	link trainer U	دستگاه پروازاموز
	split link U	چاکشاخهایرابط
	fuse link U	فیوز باز
	fuse link U	رابط فیوز
	end link U	حلقه پایانی
	fuse link U	فشنگ فیوز
	fusible link U	عضو ذوب شونده
	fusible link U	اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
	lifting link U	اتصالدنده
	fusible link U	اتصال گداختنی
	end link U	حلقه انتهایی
	data link U	پیوند دادهای
	data link U	محور مخابرات
	data link U	ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
	data link U	راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
	data link U	تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
	data link U	پیوند داده
	data link U	اتصال داده
	drag link U	اتصال کششی
	drag link U	عضو کشش
	link verb U	افعالربطیمثلAppear,Be,Seem
	dynamic link U	پیوند پویا
	track link U	اتصالشیار
	coupler link U	لینک اتصال
	cutter link U	اتصال
	cuff link U	دکمهسرآستین
	link belt U	تسمه اتصال
	link boy U	مشعل دار
	link chain U	زنجیر رابط
	link chain U	زنجیر اتصال
	link fuse U	فیوز باز
	warm link U	پیوند گرم
	to link hands U	دست بهم دادن
	radio link U	پیوند رادیویی
	the connecting link U	علت
	sleeve link U	دکمه زنجیری
	link belt U	تسمه رابط
	link belt U	نوار حلقهای جداشونده فشنگ
	compression link U	حلقهاتصال
	intermediate link U	حلقه میانی
	line link U	خط اصلی
	link register U	ثبات پیوند
	link attached U	دور
	link attached U	دور دست
	link attached U	راه دور
	link bar U	میله اتصال
	link encryption U	خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
	link belt U	نوار فشنگ
	saddle link U	حلقه زین دار
	communications link U	پیوند مخابراتی
	communication link U	تسلسل مخابراتی
	cold link U	پیوند دستی
	common link U	حلقه معمولی
	communication link U	پیوند ارتباطی
	communication link U	رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
	causal link U	رابطه سببیت
	link-ups U	پیوستن
	link-ups U	عمل الحاق
	coupler link U	عضو اتصال
	missing link U	حلقه مفقوده
	communication link U	اتثال ارتباطی
	acetylene link U	پیوند استیلنی
	acetylenic link U	پیوند استیلنی
	cold link U	پیوند سرد
	infra red link U	روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
	infra red link U	سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
	radio data link U	ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
	link lift vehicle U	حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
	link route segments U	راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
	open link fuse U	فیوز باز
	micro to mainframe link U	اتصال ریزکامپیوتر به کامپیوتر اصلی
	permissive action link U	ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
	dynamic link library U	در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
	data link escape U	گریز اتصال دادهای
	data link control U	کنترل اتصال داده
	synchronous data link control U	کنترل پیوند دادهای همگام
	high level data link control U	کنترل پیوند دادههای سطح بالا
	road U	معبر
	in the road U	درسر راه
	in the road U	مانع راه
	on the road U	مسافر
	road U	راه اهن
	on the road U	در راه
	to take to the road U	راهزن شدن
	road	جاده
	road U	شارع
	road U	گذرگاه
	road U	طریق خیابان
	two way road U	راه دو سویه
	two way road U	راه دو طرفه
	to take to the road U	راهزنی کردن
	one way road U	راه یکطرفه
	one way road U	راه یک سویه
	road a U	مسیرجاده
	Are we on the right road for ... ?	آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
	road U	بجاده
	the road U	شاهراه
	the road U	شارع عام
	road U	خیابان
	road U	راه
	on the road <idiom> U	سفر کردن
	road ditch U	آبرو [جوی] کنار راه
	road plantation U	درختکاری راه
	the impediment of a road U	موانع جاده
	road traffic U	امد وشد خیابان
	service road U	شوسه کناری
	service road U	جاده کناری جاده سرویس
	shoulder of road U	شانه راه
	skid road U	جاده لیز ولغزنده
	road metal U	قلوه سنگ
	road ditch U	راه آب [کنار جاده]
	to hog the road U	بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
	temporary road U	راه موقت
	state road U	شاهراه
	tall road U	راه با جدار
	road movement U	راهپیمایی
	road movement U	حرکات روی جاده
	road time U	زمان حرکت ستون در روی جاده
	road test U	ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
	road tanker U	اتومبیل مخزن دار
	road system U	شبکه راهسازی
	road system U	شبکه راهها
	road surface U	رویه راه
	road race U	دو ماراتون
	road space U	فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
	road side U	کنار جاده یا خیابان
	road racer U	دونده ماراتون
	road screen U	پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
	road roller U	غلطک ویژه جاده صاف کنی
	road roller U	جاده صاف کن
	road time U	یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
	road time U	زمان عبور از جاده
	road tar U	قطران برای راه
	road net U	شبکه جاده ها
	road oil U	نفت راه
	secondary road U	جاده فرعی یا درجه 2
	secondary road U	جاده درجه دو
	road oil U	روغن برای راهسازی
	rules of road U	قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
	royal road U	اسهل طرق
	royal road U	اسان ترین راه
	road work U	دویدن جادهای در تمرین بوکس
	road traffic U	ترافیک جاده ترافیک خیابان
	road traffic U	رفت و امد خیابان
	road reconnaissance U	عملیات شناسایی جاده ها
	get the show on the road <idiom> U	شروع کار روی چیزی
	slippery road U	مسیرسراشیبی
	road number U	شمارهخیابان
	road assistance U	امداد جادهای
	Road signs U	علائم راهنمایی و رانندگی جاده
	a corduroy road U	جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
	road narrows U	جادهباریکمیشود
	road communications U	ارتباطجادهای
	road sweeper U	ماشین خاکروب
	haulage road U	جادهکشش
	Where does this road lead to? U	این جاده به کجا میرود؟
	Is there a road with little traffic? U	آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
	To widen a road . U	جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
	The road is blocked. U	راه بسته است
	The road was greasy. U	جاده چرب بود ( لغزنده )