Perdic | linear function | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	linear function U	تابع خطی
	linear function U	نگاشت خطی [ریاضی]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	linear homogenous production function U	تابع تولید خطی همگن
Other Matches

	linear system [system of linear equations] U	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
	linear U	خطی
	linear U	لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
	linear U	برنامه کامپیوتری که حلقه یا جهشی ندارد
	linear U	روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
	linear U	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
	linear U	دراز
	linear U	طولی
	linear U	باریک کشیده
	linear equation U	معادله خطی
	linear code U	برنامه بدون حلقه
	linear detector U	اشکارساز خطی
	linear combination U	ترکیب خطی
	linear deformation U	تغییر شکل خطی
	linear correlation U	همبستگی خطی
	linear space U	فضای برداری [ریاضی]
	linear molecule U	مولکول خطی
	linear metre U	متر کرباسی
	linear metre U	متر طولی
	linear measure U	مقیاس طولی
	linear equations U	معادلههای خطی
	linear space U	فضای خطی [ریاضی]
	linear list U	لیست خطی
	linear circuit U	مدار خطی
	linear mapping U	نگاشت خطی [ریاضی]
	linear transformation U	نگاشت خطی [ریاضی]
	linear combination U	ترکیب خطی [ریاضی]
	linear independence U	استقلال خطی [ریاضی]
	linear map U	نگاشت خطی [ریاضی]
	linear array U	ارایه خطی
	linear amplifier U	تعویض کننده خطی
	linear approximation U	تقریب خطی [ریاضی]
	linear accelerator	شتاب دهنده خطی
	linear accelerator U	شتابده خطی الکترون
	linear acceleration U	شتاب خطی
	linear algebra U	جبر خطی [ریاضی]
	linear code U	رمز خطی
	linear momentum U	نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
	linear speed U	سرعت خطی
	linear strain U	تغییر شکل نسبی خطی
	linear scale U	مقیاس خطی
	linear scale U	مقیاس خطی نقشه
	linear scale U	درجه بندی خطی
	linear search U	جستجوی خطی
	linear shaped U	خرج خطی
	linear distance U	خط هوایی
	linear shaped U	خرج در خط
	linear sheaf U	مروحه خطی
	linear sheaf U	مروحه در خط
	linear speed U	روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
	linear structure U	ساختار خطی
	linear target U	هدفهای خطی
	linear target U	هدفهای درخط
	linear relationship U	رابطه خطی
	linear regression U	برگشت خطی
	linear rectifier U	یکسوکننده خطی
	linear momentum U	اندازه حرکت
	linear movement U	حرکت خطی
	linear optimization U	بهینه سازی خطی
	linear perspective U	پروژکتور دارای عدسی مخطط
	linear perspective U	نمای خطی
	linear programming U	برنامه ریزی خطی
	linear polymer U	بسپار خطی
	linear portion U	قسمت خطی
	linear programming U	برنامه نویسی خطی
	linear programming U	برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
	linear portion U	شاخه خطی
	linear probing U	کاوش خطی
	system of linear equations U	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
	quasi linear equation U	معادله شبه خطی
	linear polarized light U	نور قطبیده مسطح
	linear or long measure U	اندازه یا مقیاس در درازا
	linear combination of atomic orbitals U	ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
	OR function U	تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
	OR function U	پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
	NOT function U	تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
	NOT function U	معادل تابع NAND
	zero of a function U	صفر یک تابع [ریاضی]
	function	تابع [ریاضی]
	NOT function U	مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
	NOR function = U	تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
	neither nor function U	تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
	NOR function = U	مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
	function U	ایین رسمی
	function U	کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
	function U	دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
	function U	مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
	function U	سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
	function U	لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
	function U	چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
	function U	فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
	function U	مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
	function U	مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
	function U	انجام عمل به درستی
	function U	وفیفه عمل کردن
	function U	وفیفه
	function U	عمل کردن کارکردن
	function U	طرزکار تابع
	function U	وفیفه داشتن
	function U	عمل
	function U	نقش
	function U	دستورالعمل
	function U	فعالیت
	function U	کارایی
	function U	خاصیت وجودی
	function U	کار کردن
	function U	ایفاء
	to function as something U	به کار رفتن به عنوان چیزی
	function U	مقام
	function U	پیشه
	function U	کارویژه
	function U	کار
	zero of a function U	ریشه تابع [ریاضی]
	function U	کارکرد
	function U	تابع
	even function U	تابع زوج
	function U	ماموریت عمل
	tax function U	تابع مالیات
	transfer function U	تابع انتقال
	revenue function U	تابع درامد
	saving function U	تابع پس انداز
	saving function U	صورت مقدار پس انداز درامدشخص
	secondary function U	کارکرد ثانوی
	sediment function U	تابع بده مواد جامع
	sheffer function U	تابع شفر
	utility function U	تابع مفید
	real function U	تابع حقیقی
	total function U	تابع کامل
	temperature function U	تابع دما
	proper function U	ویژه تابع
	proper function U	مشخصه تابع
	propositional function U	وفیفه حسی
	propositional function U	امر حسی
	trial function U	تابع ازمایشی
	quadratic function U	تابع درجه دوم
	threshold function U	تابع استانهای
	tact function U	کارکرد نامیدن
	sine function U	تابع سینوسی
	step function U	تابع پلهای
	weight function U	تابع وزنی
	function display U	نمایشگرتابع
	function button U	دکمهردیاب
	well behaved function U	تابع خوشرفتار
	work function U	تابع کار
	supply function U	تابع عرضه
	work function U	انرژی ازاد در ترمودینامیک
	work function U	انرژی خروج
	stress function U	تابع تنش
	step function U	تابع پلکانی
	standard function U	تابع استاندارد
	recursive function U	تابع بازگشتی
	state function U	تابع حالت
	transformation function U	تابع تبدیل
	trigonometric function U	تابع مثلثاتی
	switching function U	تابع راه گزین
	utility function U	تابع کاربردی
	wave function U	تابع موجی
	well defined function U	تابع خوش تعریف
	trigonometric function U	تابع های مثلثاتی [ریاضی]
	domain of a function U	دامنه یک تابع [ریاضی]
	root of a function U	صفر یک تابع [ریاضی]
	continuous function U	تابع پیوسته [ریاضی]
	argument [of a function] U	متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
	continuity of a function U	پیوستگی تابعی [ریاضی]
	inverse function U	تابع وارون [ریاضی]
	cosine function U	تابع کسینوس [ریاضی]
	differentiable function U	تابع مشتق پذیر [ریاضی]
	transcendental function U	تابع غیرجبری [ریاضی]
	root of a function U	ریشه تابع [ریاضی]
	absolute value function U	تابع قدر مطلق [ریاضی]
	sine function U	تابع سینوس [ریاضی]
	inverse function U	تابع معکوس [ریاضی]
	function selectors U	عاملانتخابکننده
	arithmetical function U	تابع حسابی [ریاضی]
	generalized function U	توزیع [ریاضی]
	generalized function U	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
	injective function U	تزریق
	arithmetic function U	تابع حسابی [ریاضی]
	function selector U	انتخابگرکارآمد
	function keys U	کلیدهایانجام وفایف
	function keys U	کلیدهاتابع
	frequency function U	تابع تکرار [ریاضی]
	smooth function U	تابع همواری [ریاضی]
	argument [of a function] U	متغیر مستقل [ریاضی]
	holomorphic function U	تابع هولومورفیک [ریاضی]
	input function U	تابع اولیه
	function subprogram U	ریزبرنامهای که مقدارمنفردی را برمی گرداند
	function key U	کلید عملیاتی کلید تابعی
	function key U	یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
	function key U	کلید وفیفهای
	function invocation U	احضار تابع
	function generator U	مولد تابع
	function generator U	تابع زا
	function codes U	کدهای کار
	function code U	کد تابع
	function code U	رمز وفیفه نما
	frequency function U	تابع بسامد
	external function U	تابع برونی
	function table U	جدول تابعی
	function types U	سنخهای کارکردی