English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
linear combination U ترکیب خطی
linear combination U ترکیب خطی [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
linear combination of atomic orbitals U ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
Other Matches
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
combination U مجموعه
combination U ضربههای پی در پی
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
combination U هماوندی
combination U چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
combination U مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combination U امیزش
combination U ترکیب
combination switch U سویچ چندکاره
combination shot U ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
combination lantern U فانوس مرکب
combination influence U عامل ترکیبی
combination influence U مکانیسم عامل مرکب
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
combination fixture U اویز مرکب
combination tone U صوت ترکیبی
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
combination pliers آمیزش قفل ها
combination spanner U آچارچندکاره
least cost combination U ترکیب حداقل هزینه
combination toolholder U ابزار نگهدار چندگانه
horizontal combination U ترکیب افقی
combination vehicle U خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
combination vehicle U خودروهای مرکب
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
combination current U جریان مرکب
combination circuit U مدارمرکب در مین
combination lock U قفل حروفی
combination locks U قفل حروفی
combination circuit U مدار انفجاری مرکب
business combination U ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
chemical combination U ترکیب شیمیایی
combination bands U نوارهای ترکیبی
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
combination slitting, shears U cutter bar and
combination turret lathe U ماشین تراش کاپستان مرکب
combination slitting, shears U میله و اهن بر
combination slitting, shears U قیچی ورق
ritz rydbergy combination principle U اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
linear U باریک کشیده
linear U دراز
linear U طولی
linear U خطی
linear U برنامه کامپیوتری که حلقه یا جهشی ندارد
linear U لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
linear scale U مقیاس خطی
linear speed U سرعت خطی
linear strain U تغییر شکل نسبی خطی
linear structure U ساختار خطی
linear rectifier U یکسوکننده خطی
linear speed U روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
linear sheaf U مروحه در خط
linear sheaf U مروحه خطی
linear shaped U خرج در خط
linear shaped U خرج خطی
linear scale U مقیاس خطی نقشه
linear search U جستجوی خطی
linear scale U درجه بندی خطی
linear regression U برگشت خطی
linear relationship U رابطه خطی
linear target U هدفهای خطی
linear target U هدفهای درخط
linear space U فضای خطی [ریاضی]
linear space U فضای برداری [ریاضی]
linear independence U استقلال خطی [ریاضی]
linear approximation U تقریب خطی [ریاضی]
linear function U نگاشت خطی [ریاضی]
linear transformation U نگاشت خطی [ریاضی]
linear mapping U نگاشت خطی [ریاضی]
linear map U نگاشت خطی [ریاضی]
linear algebra U جبر خطی [ریاضی]
linear distance U خط هوایی
linear function U تابع خطی
linear equations U معادلههای خطی
linear equation U معادله خطی
linear detector U اشکارساز خطی
linear deformation U تغییر شکل خطی
linear correlation U همبستگی خطی
linear code U برنامه بدون حلقه
linear code U رمز خطی
linear circuit U مدار خطی
linear array U ارایه خطی
linear amplifier U تعویض کننده خطی
linear accelerator شتاب دهنده خطی
linear accelerator U شتابده خطی الکترون
linear acceleration U شتاب خطی
linear list U لیست خطی
linear measure U مقیاس طولی
linear programming U برنامه نویسی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
linear probing U کاوش خطی
linear portion U شاخه خطی
linear portion U قسمت خطی
linear polymer U بسپار خطی
linear perspective U نمای خطی
linear perspective U پروژکتور دارای عدسی مخطط
linear optimization U بهینه سازی خطی
linear movement U حرکت خطی
linear metre U متر طولی
linear metre U متر کرباسی
linear molecule U مولکول خطی
linear momentum U نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
linear momentum U اندازه حرکت
linear or long measure U اندازه یا مقیاس در درازا
quasi linear equation U معادله شبه خطی
system of linear equations U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
linear polarized light U نور قطبیده مسطح
linear homogenous production function U تابع تولید خطی همگن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com