English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
linear array U ارایه خطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array U رژه
array U دستگاه انتن
array U ارایه
array U بخشی از داده در آرایه
array U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array U آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array U می باشند
array U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
array U با داشتن سط ر و ستون و عمق
array U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array U ارایش ارایه
array U نظم
array U صف
array U آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
array U محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array U اراستن
array U درصف اوردن
array U منظم کردن
array declaration U اعلان ارایه
a wide array of ... U آرایه وسیعی از ...
indexed array U ارایه شاخص دار
mattress array U انتن بدسپرینگ
billboard array U انتن بدسپرینگ
battle array U جنگ ارایی
array processor U پردازشگر ارایه
battle array U صف جنگ
storage array U ارایه انباره
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sparse array U ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
one dimensional array U ارایه یک بعدی
subscribted array U ارایه زیرنویس دار
target array U نیمرخ هدف
target array U نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
three dimentional array U ارایه سه بعدی
two dimensional array U ارایه دو بعدی
logic array U ارایه منطقی
sparse array U ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
solar array deployment U گسترشنظمشمسی
video graphics array U ارایه نگاره سازی بصری
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
uncommitted logic array U جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
uncommitted logic array U مشابه 10328
array index number U عدد شاخص ارایه
memory controller gate array U ارایه درگاه کنترل حافظه
linear U باریک کشیده
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
linear U خطی
linear U برنامه کامپیوتری که حلقه یا جهشی ندارد
linear U لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
linear U دراز
linear U طولی
linear space U فضای برداری [ریاضی]
linear shaped U خرج در خط
linear sheaf U مروحه خطی
linear sheaf U مروحه در خط
linear speed U روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
linear speed U سرعت خطی
linear strain U تغییر شکل نسبی خطی
linear structure U ساختار خطی
linear target U هدفهای خطی
linear target U هدفهای درخط
linear shaped U خرج خطی
linear space U فضای خطی [ریاضی]
linear independence U استقلال خطی [ریاضی]
linear combination U ترکیب خطی [ریاضی]
linear function U نگاشت خطی [ریاضی]
linear transformation U نگاشت خطی [ریاضی]
linear mapping U نگاشت خطی [ریاضی]
linear map U نگاشت خطی [ریاضی]
linear algebra U جبر خطی [ریاضی]
linear approximation U تقریب خطی [ریاضی]
linear search U جستجوی خطی
linear distance U خط هوایی
linear equation U معادله خطی
linear equations U معادلههای خطی
linear function U تابع خطی
linear list U لیست خطی
linear measure U مقیاس طولی
linear metre U متر طولی
linear detector U اشکارساز خطی
linear deformation U تغییر شکل خطی
linear correlation U همبستگی خطی
linear acceleration U شتاب خطی
linear accelerator U شتابده خطی الکترون
linear accelerator شتاب دهنده خطی
linear amplifier U تعویض کننده خطی
linear circuit U مدار خطی
linear code U رمز خطی
linear code U برنامه بدون حلقه
linear combination U ترکیب خطی
linear relationship U رابطه خطی
linear metre U متر کرباسی
linear molecule U مولکول خطی
linear probing U کاوش خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
linear programming U برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه نویسی خطی
linear rectifier U یکسوکننده خطی
linear regression U برگشت خطی
linear scale U مقیاس خطی
linear scale U مقیاس خطی نقشه
linear scale U درجه بندی خطی
linear portion U شاخه خطی
linear portion U قسمت خطی
linear polymer U بسپار خطی
linear momentum U نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
linear perspective U نمای خطی
linear momentum U اندازه حرکت
linear movement U حرکت خطی
linear perspective U پروژکتور دارای عدسی مخطط
linear optimization U بهینه سازی خطی
linear or long measure U اندازه یا مقیاس در درازا
system of linear equations U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
linear polarized light U نور قطبیده مسطح
quasi linear equation U معادله شبه خطی
linear homogenous production function U تابع تولید خطی همگن
linear combination of atomic orbitals U ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com