Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
library paste
U
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste
U
چسب نشاستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paste
U
عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
paste
U
گل یاخمیر
paste
U
نوعی شیرینی چسباندن
paste
U
چسب زدن به خمیر زدن
paste
U
چسباندن
paste
U
وصله کردن
paste
U
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
paste
U
الصاق
paste
U
درج وصله
paste
U
سریش
paste
U
چسب
paste
U
خمیر
paste
U
سر هم کردن سرهم بندی کردن
cement paste
U
خمیر سیمان
Paste Special
U
درج یک شی خاص
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
lime paste
U
خمیر اهک
foundation paste
U
شفته
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
lime paste
U
چسب اهک
Paste Special
U
در یک متن
paste board
U
مقوا
cut and paste
U
بریدن و چسباندن
cut and paste
U
عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
paste board
U
کارت
tooth paste
U
خمیر دندان
puff paste
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
thieving paste
U
مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
scissors and paste
U
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
puff paste
U
ادم پفکی
to paste something with paper
U
کاغذ روی چیزی چسباندن
puff paste
U
ادم توخالی
to paste up a playbill
U
اگهی نمایش بدیوارزدن
puff paste
پفک
puff paste
U
نان شیرینی پف کردن
puff paste
خمیر پف دار
saturated soil paste
U
خمیر خاک اشباع
live copy paste
U
کپی الصاق مستقیم
paste wood filler
U
بتونه چوب
library
U
قرائتخانه کتابفروشی
library
U
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
U
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library
U
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library
U
کتابخانه
library
U
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
U
مجموعه فایل ها
library
U
برنامه دان مجموع برنامه ها
library
U
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library
U
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library
U
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library
U
متن ها
library science
U
علم کتابداری
routine library
U
کتابخانه روال ها
circulating library
U
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
subroutine library
U
کتابخانه زیرروال ها
subroutine library
U
کتابخانه زیرروال
support library
U
کتابخانه پشتیبان
library routine
U
روال کتابخانه
record library
U
مرکزکرایهنوارکاست
walking library
U
شخص دانشمند
walking library
U
کتابخانه متحرک
user library
U
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
tape library
U
کتابخانه نوارها
systems library
U
کتابخانه سیستم ها
system library
U
کتابخانه سیستم
public library
U
کتابخانه عمومی
project library
U
کتابخانه پروژه
library call
U
فراخوانی کتابخانهای
library tape
U
نوار کتابخانهای
library subroutine
U
زیروال کتابخانهای
library software
U
نرم افزار کتابخانهای
library science
U
علم تنظیم ومحافظت از کتب
library routine
U
روال مجموعه ها
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
library routine
U
روال کتابخانهای
library program
U
برنامه کتابخانهای
library facilities
U
تسهیلات کتابخانهای
library maintenance
U
نگهداشت کتابخانهای
library manager
U
مدیر کتابخانه
library automation
U
خودکارسازی کتابخانه
catalogue library
U
محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
lending library
U
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
program library
U
کتابخانه برنامه ها
common library
U
کتابخانه اشتراکی
program library
U
کتابخانه برنامه
our library is well stocked
U
خوبی دارد
our library is well stocked
U
است
our library is well stocked
U
جنس کتابخانه ما جور
our library is well stocked
U
کتابخانه ماموجودی
macro library
U
کتابخانه ماکرو
macro library
U
درشت کتابخانه
disk library
U
کتابخانه دیسک
development support library
U
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
U
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The library is the obvious place for the after-dinner hours.
U
کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com