English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
library manager U مدیر کتابخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manager U مدیر
manager U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager U امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
manager U ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
manager U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager U یس بخش در شرکت
dp manager U مدیر داده پردازی
manager U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
manager U و نیز آدرس شیار را
manager U مباشر
manager U کارفرما
manager U مدیر تیم
manager U مدیر مسابقه بوکس
manager U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
library U مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library U شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library U مجموعه فایل ها
library U متن ها
library U کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library U برنامه دان مجموع برنامه ها
library U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library U و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library U کتابخانه
library U قرائتخانه کتابفروشی
library U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library U 1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
record manager U مدیر رکورد
presentation manager U واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
sale manager U مدیر فروش
personnel manager U مدیر استخدام
sales manager U مدیر فروش
site manager U رئیس کارگاه
staff manager U رئیس کارگزینی
stores manager U مدیر انبارها
project manager U مدیر پروژه
project manager U مدیر پروژه ها
project manager U مدیر طرحها
operation manager U مدیر عملیات
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
office manager U رئیس اداره
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
presentation manager U برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
Print Manager U امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
program manager U مدیر برنامه ها
program manager U بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
LAN Manager U سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
item manager U مدیریت اقلام تدارکاتی
item manager U مدیر اقلام
file manager U مدیر فایل
bank manager U رییسبانک
acting manager U کفیل
stage manager U کارگردان نمایش
office manager U رئیس دفتر
stage manager U مدیر نمایش
general manager U مدیر باشگاه
town manager U شهردار انتصابی
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
walking library U شخص دانشمند
walking library U کتابخانه متحرک
record library U مرکزکرایهنوارکاست
program library U کتابخانه برنامه ها
program library U کتابخانه برنامه
user library U کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
project library U کتابخانه پروژه
tape library U اتاق مخصوص نگهداری نوار
subroutine library U کتابخانه زیرروال ها
subroutine library U کتابخانه زیرروال
routine library U کتابخانه روال ها
support library U کتابخانه پشتیبان
public library U کتابخانه عمومی
system library U کتابخانه سیستم
systems library U کتابخانه سیستم ها
tape library U کتابخانه نوارها
our library is well stocked U است
lending library U کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
library program U برنامه کتابخانهای
library paste U چسب نشاستهای
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library maintenance U نگهداشت کتابخانهای
library facilities U تسهیلات کتابخانهای
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
library call U فراخوانی کتابخانهای
library automation U خودکارسازی کتابخانه
common library U کتابخانه اشتراکی
circulating library U کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
catalogue library U محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
library routine U روال کتابخانهای
library routine U روال کتابخانه
library routine U روال مجموعه ها
our library is well stocked U خوبی دارد
our library is well stocked U جنس کتابخانه ما جور
disk library U کتابخانه دیسک
macro library U کتابخانه ماکرو
macro library U درشت کتابخانه
library tape U نوار کتابخانهای
library subroutine U زیروال کتابخانهای
library software U نرم افزار کتابخانهای
library science U علم تنظیم ومحافظت از کتب
library science U علم کتابداری
our library is well stocked U کتابخانه ماموجودی
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager U مدیر پایگاه داده
data processing manager U مدیر پردازش داده
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
development support library U امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The library is the obvious place for the after-dinner hours. U کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
patron-driven acquisition [PDA] [library] U کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
General manager . Director general . U مدیر کل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com