Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
left wing of army
U
جناح یسار
left wing of army
U
پهلوی چپ میسره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
right wing of army
U
جناح یمین
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
left-wing
U
مربوط به جناح چپ
left wing
U
شخص دست چپی
left wing
U
مربوط به جناح چپ
left-wing
U
شخص دست چپی
left wing for ward
U
پیشرو دست چپ
She was left out in the cold . she was left high and dry .
U
سرش بی کلاه ماند
He was sitting on my left (left side)
U
طرف چپ من نشسته بود
I am left out . I am left out in the cold .
U
کلاهم پ؟ معرکه است
the a of the army
U
پیشرفت ارتش
army
U
ارتش
army
U
لشگر
army
U
سپاه گروه
army
U
دسته
army
U
جمعیت
army
U
صف
army
U
جیش
army
U
ارتش نیروی زمینی
army
U
نیرو زمینی
wing and wing
U
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
to take wing
U
پابفرارگذاشتن
to take wing
U
پرواز کردن
to take under one's wing
U
حمایت کردن
to take under one's wing
U
سرپرستی کردن
take (someone) under one's wing
<idiom>
U
زیرپروبال شخص راگرفتن
wing
U
گروه هوایی
wing
U
بال
right wing toward
U
میمنه
right wing
U
جناح راست
right-wing
U
جناح راست
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
right wing toward
U
دست راست
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
wing
U
گوش زمین
wing
U
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing
U
پره زائده پره دار
wing
U
تیپ هوایی جناح
wing
U
پیمودن
wing
U
طرف
wing
U
بالدار کردن پردارکردن
wing
U
پرواز پرش
wing
U
پره
wing
U
دسته حزبی
wing
U
لنگه
wing
U
جناح
wing
U
بال مانند زائده حبابی
right wing toward
U
پیشرو
off wing
U
محل بازیگر گوش
on the wing
U
پرواز کننده
on the wing
U
بالدار
on the wing
U
سیار متحرک
wing
U
شاخه شعبه
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
army stores
U
فروشگاه ارتش
army staff
U
ستاد نظامی
army staff
U
ستادارتش
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
army reserve
U
قسمت احتیاط نیروی زمینی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
regular army
U
ارتش کادر ثابت
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
army in the field
U
ارتش مستقر در صحنه عملیات
army in the field
U
نیروی زمینی درصحنه عملیات
army of observation
U
عده دیدبانی
army of occupation
U
نیروهای اشغالی
army of occupation
U
نیروی اشغال کننده
army of occupation
U
نیروی اشغالگر
army of occupation
U
ارتش فاتح ارتش اشغالگر
army regulation
U
نظام نامه ارتشی
army regulation
U
مقررات ارتشی
Territorial Army
U
ارتشتحتآموزشبریتانیا
army group
U
گروه ارتش
army troops
U
یکانهای رده ارتش
regular army
U
ارتش منظم
the main army
U
بخش عمده ارتش
the losses of the army
U
تلفات ارتش
standing army
U
ارتش کادر ثابت
standing army
U
ارتش منظم
standing army
U
ارتش دائمی
regular army
U
ارتش دائمی
theater army
U
ارتش مستقر در صحنه عملیات
theater army
U
نیروی زمینی صحنه عملیات
army troops
U
عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
department of the army
U
وزارت نیروی زمینی
field army
U
ارتش رزمی
field army
U
ارتش صحرایی
field army
U
ارتش
to outflank an army
U
گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
to lead an army
U
لشکر کشیدن
the red army
U
ارتش سرخ
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army base
U
پادگان نیروی زمینی
to join the army
U
به سربازی رفتن
army commander
U
فرمانده ارتش
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
conscript army
U
ارتش سربازان وفیفه
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
army aviator
U
خلبان هوانیروز نیروزفر
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
army artillery
U
توپخانه ارتش
active army
U
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
active army
U
ارتش کادر
to serve in the army
U
درارتش خدمت کردن
army attache
U
وابسته نظامی
army aviation
U
هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
Salvation Army
U
تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
army helicopter
U
چرخبال ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
army attache
U
وابسته زمینی
army depot
U
امادگاه نیروی زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
army corps
U
سپاههای نیروی زمینی
army corps
U
سپاههای ارتش
army corpa
U
ستون
army corpa
U
سپاه
army helicopter
U
هلیکوپتر ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
army forces
U
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
wing footed
U
دارای پای پردار
wing setting
U
نصب بال
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing drop
U
افت ناگهانی برا روی یک بال
wing drag
U
پسای بال
wing covert
U
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing box
U
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing chair
U
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing nut
U
مهره گوشه دار
wing footed
U
سریع
wing forward
U
فوروارد گوش
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing reactions
U
واکنشهای بال
wing root
U
ریشه بال
wing nut
U
خروسک
wing nut
U
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
wing screw
U
پیچ گوشه دار
wing section
U
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing nut
U
پیچ خروسکی
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing halfback
U
هافبکهای کناری
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing axis
U
محور بال
wing area
U
مساحت بال
rotary wing
U
هواپیمای بال گردان
rotary wing
U
بال گردان
right wing to ward
U
دست راست
low wing
U
بال پایین
right wing to ward
U
پیشرو
mid wing
U
بال وسط
chimney-wing
U
بغله های شومینه
cross-wing
U
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
right wing forward
U
پیشرو دست راست
rhombus wing
U
بالی با سطح مقطع متقارن
parasol wing
U
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
sea wing
U
نرم تن دو کپه دریایی
simple wing
U
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
fixed wing
U
هواپیمای بال ثابت
wind wing
U
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
vent wing
U
پنجره گردان
upper wing
U
بال بالایی در هواپیمای دوباله
wing commanders
U
سرهنگ دوم هوایی
wing commander
U
سرهنگ دوم هوایی
centrist wing
U
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
fixed-wing
U
بال ثابت
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
fixed-wing
U
هواپیمای بال ثابت
fixed wing
U
بال ثابت
queen's wing
U
جناح وزیر شطرنج
wing skin
U
پوسته بال
wing vein
U
رگهبال
straight wing
U
بالمستقیم
front wing
U
گلگیر جلوی اتومبیل
wing footed
U
تند
tapered wing
U
بالنوکتیز
wing attack
U
حملهگوشه
wing defence
U
دفاعگوشه
double wing
U
بازی هافبک در گوش
delta wing
U
بال مثلث
delta wing
U
بال دلتا
center wing
U
بال میانی
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
wing membrane
U
اجزایبال
wing pallet
U
سطحپرهمانند
wing rib
U
دندهبال
bat's-wing
U
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
wing slat
U
نوکباله
hind wing
U
بالعقبی
hard wing
U
بال صلب
wing wall
U
دیواره جانبی
wing tunnel
U
تونل باد
king's wing
U
جناح شاه شطرنج
wing tip
U
نوک کفش دارای قوس منحنی
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
wing tanks
U
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing strut
U
پایه بال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com