Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
left wing
U
شخص دست چپی
left wing
U
مربوط به جناح چپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
left-wing
U
شخص دست چپی
left-wing
U
مربوط به جناح چپ
left wing for ward
U
پیشرو دست چپ
left wing of army
U
جناح یسار
left wing of army
U
پهلوی چپ میسره
Other Matches
She was left out in the cold . she was left high and dry .
U
سرش بی کلاه ماند
He was sitting on my left (left side)
U
طرف چپ من نشسته بود
I am left out . I am left out in the cold .
U
کلاهم پ؟ معرکه است
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
take (someone) under one's wing
<idiom>
U
زیرپروبال شخص راگرفتن
off wing
U
محل بازیگر گوش
on the wing
U
پرواز کننده
to take wing
U
پابفرارگذاشتن
to take wing
U
پرواز کردن
to take under one's wing
U
حمایت کردن
to take under one's wing
U
سرپرستی کردن
right wing toward
U
میمنه
right wing toward
U
دست راست
right wing toward
U
پیشرو
right-wing
U
جناح راست
right wing
U
جناح راست
on the wing
U
سیار متحرک
on the wing
U
بالدار
wing and wing
U
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
wing
U
گروه هوایی
wing
U
بالدار کردن پردارکردن
wing
U
پرواز پرش
wing
U
دسته حزبی
wing
U
شاخه شعبه
wing
U
بال
wing
U
طرف
wing
U
پره زائده پره دار
wing
U
جناح
wing
U
پره
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
U
بال مانند زائده حبابی
wing
U
پیمودن
wing
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing
U
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing
U
گوش زمین
wing
U
لنگه
wing
U
تیپ هوایی جناح
upper wing
U
بال بالایی در هواپیمای دوباله
vent wing
U
پنجره گردان
wing footed
U
دارای پای پردار
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
wind wing
U
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wing drop
U
افت ناگهانی برا روی یک بال
wing area
U
مساحت بال
wing axis
U
محور بال
wing box
U
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing chair
U
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing covert
U
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing drag
U
پسای بال
simple wing
U
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
mid wing
U
بال وسط
wing screw
U
پیچ گوشه دار
parasol wing
U
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
queen's wing
U
جناح وزیر شطرنج
rhombus wing
U
بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward
U
پیشرو دست راست
right wing of army
U
جناح یمین
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
right wing to ward
U
پیشرو
right wing to ward
U
دست راست
rotary wing
U
بال گردان
rotary wing
U
هواپیمای بال گردان
sea wing
U
نرم تن دو کپه دریایی
low wing
U
بال پایین
cross-wing
U
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
straight wing
U
بالمستقیم
hind wing
U
بالعقبی
wing wall
U
دیواره جانبی
wing tunnel
U
تونل باد
wing tip
U
نوک کفش دارای قوس منحنی
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
wing tanks
U
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing strut
U
پایه بال
tapered wing
U
بالنوکتیز
wing attack
U
حملهگوشه
wing defence
U
دفاعگوشه
chimney-wing
U
بغله های شومینه
bat's-wing
U
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
centrist wing
U
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
wing vein
U
رگهبال
wing slat
U
نوکباله
wing rib
U
دندهبال
wing pallet
U
سطحپرهمانند
wing membrane
U
اجزایبال
wing spread
U
فاصله بین دو سر بال
wing spar
U
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing nut
U
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing halfback
U
هافبکهای کناری
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing forward
U
فوروارد گوش
wing footed
U
سریع
wing nut
U
خروسک
wing nut
U
پیچ خروسکی
wing nut
U
مهره گوشه دار
wing skin
U
پوسته بال
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing setting
U
نصب بال
wing section
U
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing root
U
ریشه بال
wing reactions
U
واکنشهای بال
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing footed
U
تند
fixed wing
U
بال ثابت
fixed wing
U
هواپیمای بال ثابت
front wing
U
گلگیر جلوی اتومبیل
high wing
U
بال بالا
double wing
U
بازی هافبک در گوش
center wing
U
بال میانی
king's wing
U
جناح شاه شطرنج
delta wing
U
بال مثلث
delta wing
U
بال دلتا
isoclinic wing
U
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
hard wing
U
بال صلب
inside wing
U
بال داخلی
fixed-wing
U
بال ثابت
fixed-wing
U
هواپیمای بال ثابت
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
wing commander
U
سرهنگ دوم هوایی
wing commanders
U
سرهنگ دوم هوایی
highed wing
U
بال لولاشده
real box wing
U
بالی با سه تیرک
low mid wing
U
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
to piniona bird's wing
U
نوک بال مرغی را چیدن
fixed wing aircraft
U
هواپیما با بال ثابت
reverse chicken wing
U
نوعی کلید کشی
rotary wing aircraft
U
هواپیما با بال گردنده
[extreme]
right-wing scene
U
صحنه جناح راست
[افراطی]
[سیاست]
swept-back wing
U
بالدم جارویی
box beam wing
U
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
variable area wing
U
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
leg ride and reverse chicken wing
U
سگک قفل قیصر
to be left
U
ماندن
to be left
U
زیاد امدن
left inner
U
بازیکنمهاجمچپ
My name has been left out .
U
اسم من از قلم افتاده است
right and left
U
ازهرسوبهرسو
left
U
: چپ درطرف چپ
outside left
U
گوش چپ
She just left ( went ) . off she went .
U
گذاشت ورفت
left d.
U
نظام به چپ
left
U
ضربه چپ
keep to the left
U
دست چپ بروید
left
U
: زمان ماضی فعل leave
left
U
جناح چپ
on the left
U
در سمت چپ
left over
U
زیاد امده
left
<adv.>
U
سمت چپ
to the left
<adv.>
U
سمت چپ
left over
U
باقی مانده
on the left
<adv.>
U
سمت چپ
from right and left
U
از چپ وراست
KEEP LEFT
U
از سمت چپ حرکت کنید.
from right and left
U
از هر سو
i took up where he left
U
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
nothing was left over
U
چیزی زیادنیامد
left$
U
تابع $LEFT در زبان BASIC
nothing was left over
U
چیزی باقی نماند
left halfback
U
هافبکچپ
left-hander
U
ادم چپ دست
left safety
U
مهرهمفمنچپ
left-hander
U
چپ دست
left atrium
U
آتریوم چپ
left forward
U
فورواردچپ
left centre
U
مرکزچپ
left-hander
U
پیچ به سمت چپ
left fielder
U
دفاعچپزمین
left field
U
سمتچپزمین
left guard
U
محافظچپ
left defence
U
دفاعچپ
left cornerback
U
مهرهگوشهعقبچپ
left-hand
U
واقع در سمت چپی
left half
U
نیمهچپ
left channel
U
بلندگویسمتچپ
left lung
U
ریهچپ
left outside linebacker
U
مهرهنطآخریبیرونیچپ
left tackle
U
دفاعچپ
left valve
U
لبهچپ
to jink right
[left]
U
ناگهان مسیر را به راست
[چپ]
تغییر دادن
Please turn left now.
U
لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
No left
[right]
turn!
U
گردش به چپ
[راست]
ممنوع!
to turn left
[right]
U
به چپ
[راست]
پیچیدن
to be left in disbelief
<idiom>
U
باور نکردنی بودن
to be left in disbelief
<idiom>
U
قابل فهم نبودن
left parenthesis (
U
پرانتز باز
to be
[left]
stranded
U
سرگردان شدن
to be
[left]
stranded
U
دربدر شدن
left-hand
U
چپ دست
left-hand
U
دست چپ
left-handed
U
چپ دست
Left parting
U
جداشونده چپ
the parting on the left
U
فرق سر به چپ
left-handed
U
دست چپ
The would left a mark.
U
جای زخم باقی ماند
The first line is left out.
U
سطر اول جا افتاده است
He left just before you arrived.
U
درست پیش پای شما رفت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com