English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leather bottle U مشک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leather U چرم
there is nothing like leather U هر که نقش خویشتن بیند دراب
there is nothing like leather U هر کسیرا عقل خودبکمال نماید
leather U شلاق زدن
leather U چرم گذاشتن به
leather U چرمی کردن
leather U بند چرمی
leather U قیش
leather U قیش چرمی
leather bucket U دول
saddle leather U چرم زین سازی
sheep leather U میشن
sheep leather U میشین
shoe leather U کفش
leather belt U تسمه چرمی
leather belt U کمربند
leather back U لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
kid leather U شورو
buff leather U چرم گاومیش
goat leather U تیماج
chamois leather U جیر
wash leather U جیر
leather head U چربی دانه
kid leather U پوست بزغاله تیماج
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
shagreen leather U چرم ساغری
leather trousers {pl} U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
kid leather U چرم بزغاله
nose leather U چرم بینی
leather skin U پوستچرمی
patent leather U چرم برقی
leather sheath U غلافچرمی
shoe leather U چرم کفش
leather end U انتهایبندچرمی
artifical leather U چرم مصنوعی
leather pants {pl} [American] U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
covering: bookbinding leather U جلوچرمیصحافیشده
to ride hell for leather U باتندی هرچه بیشترتاختن
bottle U محتوی یک بطری
bottle U دربطری ریختن
bottle U بطری
bottle U شیشه
feeding bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
absorption bottle U بطری جذب
beather bottle U خیک
beather bottle U مشک
bottle opener U دربازکن
wash bottle U اب فشان
wash bottle U بطری شستشوی
bottle brush U شیشه پاک کن
bottle companion U هم پیاله
bottle flower U گل دکمه
water bottle U غمغهآب
bottle bank U سطلآشغالمخصوصبطری
bottle green U سبزپررنگ
feeding-bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
bottle feeding U تغذیه با بطری
bottle-feeding U تغذیه با بطری
case-bottle U شیشه چارپر
bottle-dungeon U سیاه چال
hit the bottle <idiom> U الکل نوشیدن
To bottle up ones anger. U خشم خود را دردل نگاهداشتن
To bottle up a sentiment. U احساسی رادر دل خود جمع کردن
weighting bottle U فرف توزین
bottle-opener U دربازکنبطری
bottle-feed U بچهایکهشیرخشکرابهشیرمادرشترجیحمیدهد
the neck of a bottle U گردن بطری
stock bottle U شیشه ذخیره
bottle holder U نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
bottle neck U محل تراکم عبور ومرور
gas bottle U سیلندر گاز کپسول گاز
bottle neck U مانع اشکال کار
case bottle U شیشه چارپهلو
bottle rack U جا بطری
gourd bottle U قمقمهای که ازکدوی قلیانی بسازند
gourd bottle U قمقمه
ink bottle U مرکب دان
case bottle U چارپر
ink bottle U دوات
nursing bottle U شیشه شیر بچه
nursing bottle U بطری شیربچه
bottle holder U پشت
bottle holder U یار
bottle holder U یاور
bottle neck U گیر در کار
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
scent bottle U شیشه عطری
gas bottle U بطری گاز
scent bottle U عطر دان
bottle neck U مهلکه
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
gas washing bottle U بطری گاز شویی
The bottle is fI'lled up with water U بطری با آب پر شده است
bottle top mold U انگشتانه
bottle silt sampler U نمونه برداری با بطری
bottle pocket billiard U بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
water bottle clip U گیرهنگهدارندهغمغمه
duplex weighting bottle U بطری دو دردار توزین
black glass bottle U بطری
black glass bottle U بطلی
hot-water bottle U کیسهآبگرم
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com