English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leading U راهنمایی
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
leading zero U صفر مقدم
leading zero U رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
leading U جداکردن سطرها
leading U فاصله خطوط
leading U هدایت
leading U نفوذ
leading U عمده برجسته
leading U مقدم
leading U عمده
leading U پیشتاز
leading U فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده
leading seaman U مهناوی یکم
leading region U نواحی پیشرو
leading articles U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading point U نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
leading point U نقطه نشانه روی
leading nations U ملتهای بزرگ
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
leading questions U سوال تلقینی
leading question U پرسش راهنمایی کننده
leading question U سوال تلقینی
leading sectors U بخشهای پیشگام
leading ship U ناو نوک
leading articles U سرمقاله
leading marks U نشانههای هدایت
leading man U هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
leading edge U لبه راهنما
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge U لبه حمله
leading edge U لبه مقدم
leading current U شدت پیش افتاده
leading case U نمونه یاسابقه قضائی
leading indicators U شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
leading lady U ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
leading line U خط هادی
leading in wire U سیم انشعاب
leading line U خط هدایت هواپیما
leading line U خط بستن زاویه سبقت به توپ
desired leading U سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
desired leading U مسیر مطلوب
leading official U سرداور
leading article U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading article U سرمقاله
leading light U عضو مهم
leading light U شمع محفل
leading light U چشم و چراغ
leading lights U عضو مهم
leading lights U چشم و چراغ
Car no. 6 is leading. U اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
leading diagonal U قطر اصلی [ریاضی]
leading sectors U بخشهای پیشرو
leading lights U شمع محفل
leading zeros U صفرهای مقدم
leading insurer U بیمه گر اصلی
leading lady or man U بازیگر عمده
leading edge tube U لاستیکلبهپیشتاز
leading edge flap U لبهبرجستهباله
men of light and leading U مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
inner string U زهداخلی
second string U بازیگر ذخیره
string along <idiom> U فریفتن
string out <idiom> U کش دادن چیزی
to string up U دارزدن
string U نخ مانند
string along U موافق بودن
to string up U خفه کردن
to string up U اماده کردن
string course U قطاربندی
to string up U به هیجان اوردن
G-string U لنگ باریک
G-string U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
string course U رخبام
string course U هره
to string up U کوک کردن
string along U وفق داشتن معوق گذاردن
to string up somebody U کسی را دار زدن
to string up somebody U بدار آویختن کسی
string U زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string U سری پیام یک سری گلوله
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string U سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string U زه دارکردن
string U به نخ کشیدن
string U چسبناک دراز
string U ریشهای
string U فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string U رشته خالی
string U تعداد حروف یک رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
string U رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string U بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string U عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
string U رشته کردن
string U رشته
string U سیم
string U بصف کردن
string U زهی
string U نخ ریسمان
first string U منظم
first string U درجه یک
string U متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string U : زه
string U قطار
string U رشته کردن نخ کردن
string U ردیف سلسله
string U زه انداختن به
string U کشیدن
string U : ریش ریش
first string U دائمی
symbolic string U رشته علائم
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
string picture U روزنه کمان
string tie U کراوات باریک
stup string U رشته تنظیم
string variable U متغیر رشته
the look end of a string U ان سر نخ که باز و ازاد است
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
to harp on one string U پاتوی یک کفش کردن
string's heddle U نخ کجی
casing first string U عایقاولینطناب
outer string U زهبیرونی
string operation U عملیات رشتهای
bit string U رشته بیتی
string's heddle U ورد
follow the string U وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
null string U رشته پوچ
navel string U بند ناف
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
string bean U انواع لوبیا سبز
string beans U انواع لوبیا سبز
shoe string U بند کفش
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
alphabetic string U رشته الفبائی
bit string U رشته ذرهای
character string U رشته دخشهای
character string U رشته کاراکتری
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
draw string U بند لیفه
string hand U دستی که زه را می کشد
empty string U رشته خالی
head string U خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
null string U رشته تهی
string length U طول رشته
string handling U بکارگیری رشته
string formula U فرمول رشتهای
string fingers U سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string manipulation U دستکاری رشتهای
string file U پرونده رشتهای
string silencer U صداگیر
string operation U عملکردرشتهای
string dampener U صداگیر
search string U رشته جستجو
shot string U ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
string arm U بازوی زه کش
string band U دسته موزیک سازهای سیمی
string bass U ویولون سل بم
string bass U کنترباس
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string manipulation U دستکاری رشته
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
bow string truss U خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
suspension insulator string U عایقسیمهایمتراکم
cut-string stairs U بغل بند باز
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
blind leading the blind <idiom> U
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com