Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
leading official
U
سرداور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
official
U
اداری
official
U
کارمند دولت
official
U
مامور
official
U
کارمند
official
U
صاحب منصب
official
U
عالیرتبه رسمی
official
U
موثق و رسمی
official
U
رسمی
official
U
تشریفاتی
official
U
قانونی
in leading
U
در مرحله شاگردی یا نوچگی
leading zero
U
رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
leading zero
U
صفر مقدم
leading
U
عمده
leading
U
فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده
leading
U
فاصله خطوط
leading
U
جداکردن سطرها
leading
U
مقدم
leading
U
عمده برجسته
leading
U
راهنمایی
leading
U
نفوذ
leading
U
هدایت
leading
U
پیشتاز
official deed
U
سند رسمی
official gazette
U
روزنامه رسمی
official jurnal
U
روزنامه رسمی
official visit
U
بازدید رسمی فرمانده
official communications
U
مکاتبات اداری
official communications
U
ابلاغیه رسمی
official channels
U
طرق رسمی
official channels
U
مجاری رسمی
official authorities
U
مراجع رسمی
official document
U
سند رسمی
line official
U
داور خط تجمع
official language
U
زبان رسمی
semi official
U
نیمه رسمی
He is a corrupt official .
U
مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
official calibration
U
واسنجی رسمی
[مهندسی]
official submission
U
مناقصه عمومی
official religion
U
دین رسمی
official receipt
U
رسید رسمی
official rate
U
نرخ رسمی
official prices
U
قیمتهای رسمی
official oath
U
سوگند قانونی یا رسمی
official notification
U
افهارنامه
official meeting
U
اجتماع رسمی
official meeting
U
ملاقات رسمی
official liquidator
U
مدیر تصفیه
building official
U
بازرسان ساختمان
official receiver
U
اعتصاب رسمی
official receiver
U
عضو نافر
lead official
U
سرداور
official receiver
U
مدیر تصفیه
official receiver
U
اعتصاب باجایزه سندیکا
extra official
U
بیرون ازوفایف اداری
extra official
U
غیر رسمی
leading question
U
سوال تلقینی
leading question
U
پرسش راهنمایی کننده
leading questions
U
سوال تلقینی
leading questions
U
پرسش راهنمایی کننده
leading seaman
U
مهناوی یکم
leading article
U
سرمقاله
desired leading
U
مسیر مطلوب
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
leading light
U
عضو مهم
leading article
U
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles
U
سرمقاله
leading articles
U
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading diagonal
U
قطر اصلی
[ریاضی]
Car no. 6 is leading.
U
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
leading line
U
خط بستن زاویه سبقت به توپ
leading lights
U
چشم و چراغ
leading lights
U
شمع محفل
leading lights
U
عضو مهم
leading light
U
چشم و چراغ
leading light
U
شمع محفل
desired leading
U
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
leading point
U
نقطه نشانه روی
leading insurer
U
بیمه گر اصلی
leading lady
U
ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
leading man
U
هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
leading ship
U
ناو نوک
leading marks
U
نشانههای هدایت
leading nations
U
ملتهای بزرگ
leading sectors
U
بخشهای پیشگام
leading sectors
U
بخشهای پیشرو
leading region
U
نواحی پیشرو
leading point
U
نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
leading zeros
U
صفرهای مقدم
leading indicators
U
شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
leading line
U
خط هادی
leading case
U
نمونه یاسابقه قضائی
leading current
U
شدت پیش افتاده
leading in wire
U
سیم انشعاب
leading edge
U
لبه مقدم
leading edge
U
لبه حمله
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge
U
لبه راهنما
leading line
U
خط هدایت هواپیما
certificate
[official document]
U
مدرک
certificate
[official document]
U
گواهی
appointed by an official order
U
حکمی
To hold an official inquiry.
U
تحقیق رسمی بعمل آوردن
leading edge tube
U
لاستیکلبهپیشتاز
leading edge flap
U
لبهبرجستهباله
leading lady or man
U
بازیگر عمده
men of light and leading
U
مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
leading edge model
U
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
official log book of a ship
U
دفتر ثبت
By international standards Germany maintains a leading role.
U
در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
blind leading the blind
<idiom>
U
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...