English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
latent U مکنون
latent U راکد
latent U نهفته
latent U نهان
latent U درحال کمون
latent U پوشیده
latent U ناپیدا
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
latent U پنهان
latent defect U عیب ناپیدا
latent defect U نقض پوشیده
latent structure U ساخت نهفته
latent schizophrenia U اسکیزوفرنی نهفته
latent roots U ریشههای نهفته
latent period U دوره کمون مرض
latent homosexuality U همجنس خواهی نهفته
latent learning U یادگیری نهفته
latent heat U گرمای نهان
latent heat of fusion U گرمای ذوب
latent heat of fusion U گرمای نهان ذوب
latent heat of varporization U گرمای نهان تبخیر
latent heat of sublimation U گرمای تصعید
latent heat of sublimation U گرمای نهان تصعید
latent dream content U محتوای نهفته رویا
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic U روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic U مشابه 3510
electronic U استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic U سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic U سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic U باس ولتاژ کم
electronic U 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic U قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic U الکترونیک
electronic U الکترونیکی
electronic U سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic jamming U پخش پارازیت
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
electronic formula U فرمول الکترونی
electronic jamming U تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal U فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator U فلزیاب رادیویی
electronic magazine U مجله الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
electronic microscope U میکروسکوپ الکترونی
electronic flash U فلاش الکترونی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic excitation U تحریک الکترونی
electronic control U کنترل الکترونیکی
electronic control U فرمان الکترونیکی
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic current U جریان الکترونی
electronic current U جریان الکترونها
electronic deception U فریب الکترونیکی
electronic density U چگالی الکترونی
electronic element U عنصر الکترونیکی
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic emission U انتشار الکترونها
electronic engineer U مهندس الکترونیک
electronic engineer U کارشناس الکترونیک
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic tag U مانیتور مچ پا
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic security U تامین الکترونیکی
electronic rectifier U یکسوساز الکترونی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
electronic rectifier U یکسوکننده الکترونی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
electronic pen U قلم الکترونیکی
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic structure U ساختار الکترونی
electronic switch U سوئیچ الکترونی
electronic ballast U بالنالکتریکی
electronic piano U پیانوالکتریکی
electronic scales U ترازویالکتریکی
electronic viewfinder U پایندهتصویرالکتریکی
electronic tagging U لباسردیاب
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
electronic warfare U جنگ الکترونیک
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic transition U جهش الکترونی
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
electronic components U اجزاء الکترونیکی
electronic concentration U غلظت الکترون
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
electronic tag U لباس ردیاب
electronic brain U مغز الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
electronic charge U بار بنیادین
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic bulletin board U یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
email [short for electronic mail] U ایمیل
email [short for electronic mail] U رایانامه
image U شبیه سازی
self image U خویشتن شناسی
image U صورت
self image U پیش خودمجسم سازی
image U پیکر
image U تندیس
image U منعکس کردن
image نقش کردن
image U مجسمه
image U عکس
image U مجسمه شکل
image well U چاه مجازی
image U شکل
image پنداره
image U تصویر
image U پندار
self image U تجسم نفس واعمال خود
image U تصور خیالی
image U منظر
image مجسم کردن
image U تصویر الکتریکی
image U تصویر ذهنی
image U عکس هوایی
image U نگار
image U تمثال
image U شمایل
image U فشرده سایز داده یک تصویر
image U تصویر کردن
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
image [ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
image U کپی دقیق از فضایی از حافظه
image U کپی از طرح یا تصویر اصلی
image U مجسمه
image U وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
after image [آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
after image U پس دید
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
image U نشان دادن تصویر
image U خوب شرح دادن
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
image U تصور سیما
image U ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
image [دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
image [وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
image U نقش
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
image ray U پرتو تصویر
image ray U شعاع تصویر
image shift U جابجایی تصویر
image side U جهت تصویر
image sinusoidally U تابیدگی تصویری
image source U منبع تصویر
image space U فضای تصویر
image speard U انتشار تصویر
image speard U گسترش تصویر
image test U ازمایش تصویر
image registration U ثبت تصویر
image sharpness U خطوط مورب تحت زاویه معین
image retention U ضبط تصویر
image reversal U واژگونی تصویر
image reversal U نقض تصویر
image reversal U برگشت تصویر
image scale U مقیاس تصویر
image shape U کادر تصویر
image response U پاسخ تصویر
image resolution U تجزیه تصویر
image reproduction U تولید مجدد تصویر
image registration U ترام تصویر
image sharpness U ترام تصویر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com