Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
landing ship
U
ناو نیرو پیاده کن
dock
U
لنگرگاه
dock
U
بریدن کوتاه کردن
dock
U
جاخالی کردن موقوف کردن
dock
U
جای محکوم یازندانی در محکمه
dock
U
حوضچه تعمیر ناو
dock
U
حوض تعمیرات
dock
U
تعمیرگاه کشتی
dock
U
سرسره
dock
U
جایگاه متهم در دادگاه
dock
U
اسکله
dock
U
بارانداز
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
dock workers
U
رجوع شود به longshoreman
dry dock
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
U
محل تعمیر کشتی
dry dock
U
کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
sour dock
U
ترشک
dove dock
U
حشیشه السعال
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
sill of a dock
U
سد حوض دریایی
sill of a dock
U
ستون مدخل حوض دریایی
graving dock
U
حوض در دار
graving dock
U
حوضچه تعمیرکشتی
wet dock
U
basin
dock worker
U
رجوع شود به longshoreman
dock dues
U
هزینههای لنگرگاه
loading dock
U
بارگیریبارانداز
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
dry dock
U
حوض خشک
elf dock
U
زنجبیل شامی
elf dock
U
شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
To dock . To berth.
U
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
dock yard
U
محوطه لنگرگاه
dock yard
U
محوطه بارانداز
dock warrant
U
رسید انبار بارانداز
floating dock
U
حوض شناور
dock receipt
U
رسید لنگرگاه
dock master
U
راهنمای حوض
dock receipt
U
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
dock trials
U
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
dock warrant
U
رسید لنگرگاه
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
amphibious transport dock
U
ناو حمل و نقل اب خاکی
amphibious transport dock
U
ناومخصوص ترابری اب خاکی
landing
U
اسکله
landing
U
فرود ژیمناست به زمین
landing
U
پاگرد
landing
U
نشستن هواپیما
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
U
ورود به خشکی
landing
U
فرود
landing
U
پاگردان
landing
U
بزمین نشستن هواپیما
landing
U
فرودگاه هواپیما
landing
U
ورود بخشکی
landing
U
فرود
[هواپیما یا موشک]
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
landing aircraft
U
هواپیمای در حال فرود
landing angle
U
زاویه فرود
landing approach
U
مسیر تقرب
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area
U
منطقه فرود
quarter landing
U
پاگرد پله با 081 درجه گردش
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
instrument landing
U
فرود کور
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
forced landing
U
فرود اجباری هواپیما
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
landing stage
U
حملباقایق
landing slab
U
تاوه پاگرد
landing window
U
پنجرهفرود
landing deck
U
غرشهفرود
forced landing
U
فرود اجباری
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
soft landing
U
فرود نرم
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
landing party
U
گروه اب خاکی
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing place
U
فرودگاه اسکله
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing zone
U
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone
U
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing site
U
پایگاه فرود
landing site
U
محل فرود
landing spot
U
نقطه فرود
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
landing weight
U
وزن فرود
landing weight
U
وزن با هنگام تخلیه
landing wires
U
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing order
U
دستورتخلیه بار
night landing
U
فرود شبانه
landing beam
U
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces
U
قوای اب خاکی
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear
U
ارابه فرود
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing hill
U
تپه فرود
landing light
U
چراغ فرود
landing mat
U
باند فرود اضطراری
landing mat
U
باندفرود تعجیلی
landing net
U
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing order
U
اجازه تخلیه بار
night landing
U
پیاده شدن درساحل در شب
landing zone
U
منطقه فرود
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
landing field
U
فرودگاه
air landing
U
فرودهوایی
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
landing craft
U
کرجی ساحلی
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
air landing
U
فرود از راه هوا
chinese landing
U
پهلو گرفتن به سبک چینی
landing strips
U
باند فرود
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
landing strips
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strip
U
باند فرود
landing strip
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
deck landing aid
U
کمکهای فرود
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
landing signal officer
U
افسر ارتباط فرود
landing craft raiding
U
قایق هجومی
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
brigade landing team
U
تیم پیاده شونده تیپی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
automatic approach and landing
U
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
air landing facility
U
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
landing, storage, delivery
U
نگهداری
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
maximum landing weight
U
حداکثر وزن فرود
landing, storage, delivery
U
تخلیه
front landing gear
U
ترمزجلوییفرود
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
landing, storage, delivery
U
تحویل
automatic carrier landing system
U
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
ship over
U
تجدید کنترات خدمت دریایی
q ship
U
ناو تله
ship
U
کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
ship
U
حمل کردن
ship
U
باکشتی فرستادن یا حمل کردن
ship
U
حمل و نقل کردن
q ship
U
ناو فریبنده ودروغین
ship
U
شناوه
ship
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
the ship is in d.
U
کشتی در خطراست
ship
U
کشتی هوایی هواپیما
to take ship
U
با کشتی حمل کردن
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
ex ship
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ship
کشتی
ship
U
ناو
ship
U
سوار کشتی شدن سفینه
ship
U
جهاز
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
to let ship
U
ازدست دادن
to take ship
U
با کشتی بردن
to let ship
U
ول کردن
to let ship
U
ازاد کردن
to get a ship under way
U
کشتی ای راراه انداختن
to take ship
U
درکشتی گذاشتن
ship your oars
U
پارو بیرون
ship's company
U
پرسنل ناو
ship handling
U
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
ship yard
U
کارخانه کشتی سازی
ship fitter
U
اهنگر ناو
ship handling
U
مانور با کشتی
ship's company
U
خدمه ناو
factory ship
U
قایقبزرگومجهزبرایماهیگیری
ship's side
U
کنارهکشتی
ship's corporal
U
دژبان دریایی
ship fever
U
طوفان سخت در دریای چین
ship's launch
U
قایقبزرگموتوریکشتی
ship's anchor
U
لنگرکشتی
ship's master
U
کاپیتان کشتی تجاری
ship's master
U
افسرارشد کشتی
ship haven
U
طرادههای دنباله کشتی
ship yard
U
محل کشتی سازی
ship influence
U
عامل محرکه عبور کشتی
ship of the line
U
کشتی جنگی بزرگ
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
ship papers
U
اسناد کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com