English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
king-post U شاه تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
king post U قطر شاغولی میان خرپا
king post U ستون جرثقیل
king post U عصا
king post U تیر بزرگ عمودی شیروانی شاه تیر
king post truss U خرپای ساده
o king U پادشاها
o king U ای پادشاه
king like U شاهوار
king like U شاه منش
king U پادشاه
king U شاه
king U شهریار
king U ملک
king U سلطان
did he a the king U ایاشاه رامخاطب ساخت روکردبه شاه
to king it U شاهی کردن
king like U شاه صفت
king of birds U پادشاه مرغان :دال
king of beasts U پادشان جانوران :شیر
good king U اسفناج صحرایی
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
king bolt U شاه پیچ
king of birds U عقاب
king of kings U شاهنشاه
king of england U پادشاه انگلستان
king of fruits U شاه میوه ها
king of fruits U شاه میوه
king crab U خرچنگی که ماننداست به نعل
baring the king U تنها کردن شاه شطرنج
king of terrors U مرگ
king pile U تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
king pin U زاویه کینگ پین
king hunt U شاه شکار
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
fur king U بازرگان بزرگ پوست
bare king U شاه تنها یا بی یاور شطرنج
grizzly king U مگس ماهی گیری
king's blue U رنگ ابی متوسط
he personated the king U شبیه شاه رادراورد
king bird U یکجورمرغ بهشتی
he personated the king U سهم شاه رابازی کرد
king bird U یکجورخرمگس
king crab U خرچنگ نعلی
king emperor U امپراطورانگلستان وهند
king closer U اجر کلاغ پر
king craft U کشورداری
king craft U سیاست
king craft U سیاست پادشاهی
king dom U پادشاهی
king dom U سلطنت
fit for a king U لایق پادشاه
king-pendant U [تیر عمودی در خرپای میانی]
king's round U مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
king's spear U بوته سریش
king's spear U برواق
king's spear U نرگس
king's spear U سوسن سفید
king's wort U سنبل ختایی
king's yellow U مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
sea king U دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
the king in council U شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
they crowed him king U تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
vice king U نایب السلطنه
vice king U فرمانفرما
was a king in yemen U پادشاهی برد در یمن
worthy to become a king U شایسته شاه شدن
King's side U سمتشاه
king's peg U نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
king's evil U مرض خنازیر
king side U جناح شاه شطرنج
king size U بزرگ
king snake U انواع مارهای جنس Lampropeltis
king ship U سلطنت
king ship U شهریاری
king's english U اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
king's english U انگلیسی اصیل
king's evidence U گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
king ship U شاهی
king's gambit U گامبی شاه شطرنج
king ship U پادشاهی
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
king's wing U جناح شاه شطرنج
king pin inclination U انحراف کینگ پین
he gained access to the king U نزدپادشاه باریافت
he gained access to the king U بشاه تقرب جست
king's indian in reverse U هندی شاه معکوس
king's gambit declined U گامبی شاه پذیرفته نشده
king's bishop gambit U گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
king's indian attack U حمله هندی شاه شطرنج
king's indian defence U دفاع هندی شاه شطرنج
to call the shots [to be the king of the castle] <idiom> U پاسخگو بودن
By trying to live like a king one ends by drawing . <proverb> U آخر شاه منشى کاه کشى است .
ex post U عملی
ex post U واقعی
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
first post U شیپور خبر شبانه
ex post U بوقوع پیوسته
out post U نگهبانی
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
last post U شیپور خاموشی
out post U نگهبان
the post has come U پست امد
the post has come U پست وارد شد
last post U شیپورعزا
to post up U تکمیل کردن
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
the post has come U پست رسید
ex post U به اعتبار گذشته
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U چوب تقویت
post- U مربوط به پست
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
post- U محل ماموریت موضع
post- U پادگان قرارگاه
post- U پایگاه
post- U بدیوار زدن
post- U اگهی کردن اعلان کردن
post- U شغل
post- U مقام مسئولیت
post- U جرز
post- U تیرعمودی
post- U تیر
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U ستون
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post U صندوق پست تعجیل
post- U دیرک ستون
post- U پاسگاه
post- U پست نظامی
post- U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post U پست کردن
post U دیرک ستون
post U تیر
post U تیرعمودی
post U جرز
post U چوب تقویت
post U مربوط به پست
post U گماردن نگهبان قرار دادن
post U ستون
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U ارسال سریع پست کردن
post- U عجله
post- U صندوق پست تعجیل
post- U سیستم پستی پستخانه
post- U بسته پستی
post- U مجموعه پستی
post- U نامه رسان پستچی
post- U چاپار
post- U پست
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post U محل ماموریت موضع
post U پادگان قرارگاه
post U بسته پستی
post U پست
post U پاسگاه
post U مقام مسئولیت
post U شغل
post U نامه رسان پستچی
post U اگهی کردن اعلان کردن
post U بدیوار زدن
post U پایگاه
post U مجموعه پستی
post U پست نظامی
post U سیستم پستی پستخانه
post- U پست کردن
post U چاپار
post U ارسال سریع پست کردن
post U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U عجله
post processor U پس پردارنده
post processor U پس پرداز
post processing U پس پردازش
post property U اموال پادگانی
post property U اموال پادگان
post tensioning U پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
post strike U بعد از تک هوایی
post strike U بعد از اجرای تک
post script U SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
door-post U [تیر عمودی در]
hammer-post U تیر عمودی
post road U جاده چاپارخانه دار
post restante U پست رستانت
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
post oral U پشت دهنی
post road U جاده پستی
post restante U پست رستان
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post processing U پس پردازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com