Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
king post truss
U
خرپای ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
king post
U
تیر بزرگ عمودی شیروانی شاه تیر
king post
U
عصا
king post
U
قطر شاغولی میان خرپا
king post
U
ستون جرثقیل
king-post
U
شاه تیر
truss
U
خرپا
truss
U
تیر مشبک
truss
U
تقویت کردن
truss
U
انبان فتق بند
truss
U
بقچه
truss
U
شکم بند
truss
U
پایه زدن بستن
truss
U
بسیخ کشیدن
truss
U
بداراویختن
truss
U
جفت کردن
truss
U
گره زدن
truss
U
دسته کردن
truss
U
متمسک شدن
truss
U
چوب بست زدن
truss
U
بدار اویخته شدن خرپا
truss
U
بارسفر بستن
truss
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
truss
U
کوک زن
hip truss
U
خرپای گوشه دار
simple truss
U
خرپای ساده
arch-truss
U
خرپای طاق
tied truss
U
خرپای کش دار
roof truss
U
سقفتیرمشبک
truss joist
U
کش تیر خرپا
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
truss types
U
انواع خرپا
corner truss
U
تیر مشبک کنج دار
corner truss
U
خرپای گوشه دار
truss joist
U
تیر اتصال
truss joist
U
تیرکش
truss bridge
U
پل خرپایی
truss bridge
U
پل با تیر مشبک
truss bridge
U
پل دارای اسکلت اهنی
bow string truss
U
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
truss buttress dam
U
سد با پشتبند خرپایی
roof truss carpenter
U
خرپاکوب
king
U
ملک
king
U
سلطان
king
U
شهریار
king
U
شاه
king
U
پادشاه
to king it
U
شاهی کردن
king like
U
شاه صفت
king like
U
شاه منش
king like
U
شاهوار
did he a the king
U
ایاشاه رامخاطب ساخت روکردبه شاه
o king
U
ای پادشاه
o king
U
پادشاها
fit for a king
U
لایق پادشاه
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
they attended the king
U
ایشان درخدمت پادشاه بودند
king's spear
U
بوته سریش
king ship
U
سلطنت
fur king
U
بازرگان بزرگ پوست
the king in council
U
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
king-pendant
U
[تیر عمودی در خرپای میانی]
grizzly king
U
مگس ماهی گیری
king's round
U
مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
he personated the king
U
شبیه شاه رادراورد
he personated the king
U
سهم شاه رابازی کرد
king's peg
U
نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
vice king
U
فرمانفرما
was a king in yemen
U
پادشاهی برد در یمن
king's yellow
U
مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
King's side
U
سمتشاه
king hunt
U
شاه شکار
vice king
U
نایب السلطنه
king's wort
U
سنبل ختایی
worthy to become a king
U
شایسته شاه شدن
bare king
U
شاه تنها یا بی یاور شطرنج
baring the king
U
تنها کردن شاه شطرنج
king's spear
U
سوسن سفید
king's spear
U
نرگس
good king
U
اسفناج صحرایی
king's spear
U
برواق
they crowed him king
U
تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
sea king
U
دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
king bird
U
یکجورمرغ بهشتی
king's evil
U
مرض خنازیر
king's gambit
U
گامبی شاه شطرنج
king pin
U
زاویه کینگ پین
king pile
U
تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
king of terrors
U
مرگ
king of kings
U
شاهنشاه
king of fruits
U
شاه میوه
king of fruits
U
شاه میوه ها
king of england
U
پادشاه انگلستان
king of birds
U
عقاب
king ship
U
پادشاهی
king ship
U
شاهی
king ship
U
شهریاری
king's evidence
U
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
king's english
U
انگلیسی اصیل
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
king's blue
U
رنگ ابی متوسط
king snake
U
انواع مارهای جنس Lampropeltis
king size
U
بزرگ
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
king's wing
U
جناح شاه شطرنج
king side
U
جناح شاه شطرنج
king of birds
U
پادشاه مرغان :دال
king of beasts
U
پادشان جانوران :شیر
king bird
U
یکجورخرمگس
king craft
U
سیاست پادشاهی
king crab
U
خرچنگ نعلی
king crab
U
خرچنگی که ماننداست به نعل
king emperor
U
امپراطورانگلستان وهند
king craft
U
سیاست
king craft
U
کشورداری
king closer
U
اجر کلاغ پر
king bolt
U
شاه پیچ
king dom
U
پادشاهی
king of arms
U
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
king dom
U
سلطنت
king dom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
king's indian defence
U
دفاع هندی شاه شطرنج
king's bishop gambit
U
گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
he gained access to the king
U
بشاه تقرب جست
king's indian in reverse
U
هندی شاه معکوس
king pin inclination
U
انحراف کینگ پین
he gained access to the king
U
نزدپادشاه باریافت
king's indian attack
U
حمله هندی شاه شطرنج
king's gambit declined
U
گامبی شاه پذیرفته نشده
By trying to live like a king one ends by drawing .
<proverb>
U
آخر شاه منشى کاه کشى است .
to call the shots
[to be the king of the castle]
<idiom>
U
پاسخگو بودن
ex post
U
به اعتبار گذشته
to post up
U
تکمیل کردن
out post
U
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
out post
U
نگهبانی
out post
U
نگهبان
ex post
U
واقعی
ex post
U
عملی
the post has come
U
پست وارد شد
first post
U
شیپور خبر شبانه
the post has come
U
پست رسید
last post
U
شیپور خاموشی
last post
U
شیپورعزا
post
U
گماردن نگهبان قرار دادن
the post has come
U
پست امد
ex post
U
بوقوع پیوسته
to post up
U
مطلع کردن کامل دادن به
post-
U
گماردن نگهبان قرار دادن
post-
U
سیستم پستی پستخانه
post-
U
بسته پستی
post-
U
مجموعه پستی
post-
U
نامه رسان پستچی
post-
U
چاپار
post-
U
پست
post
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post
U
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
U
ستون
post-
U
صندوق پست تعجیل
post-
U
عجله
post-
U
محل ماموریت موضع
post-
U
پادگان قرارگاه
post-
U
پایگاه
post-
U
بدیوار زدن
post-
U
اگهی کردن اعلان کردن
post-
U
شغل
post-
U
مقام مسئولیت
post-
U
پاسگاه
post-
U
پست نظامی
post-
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
U
ارسال سریع پست کردن
post
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post
U
اگهی کردن اعلان کردن
post
U
شغل
post
U
مقام مسئولیت
post
U
پاسگاه
post
U
پست نظامی
post
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post
U
ارسال سریع پست کردن
post
U
عجله
post
U
صندوق پست تعجیل
post
U
سیستم پستی پستخانه
post
U
بسته پستی
post
U
مجموعه پستی
post
U
بدیوار زدن
post
U
پست کردن
post
U
دیرک ستون
post
U
تیر
post
U
تیرعمودی
post
U
جرز
post
U
چوب تقویت
post
U
مربوط به پست
post
U
محل ماموریت موضع
post
U
پادگان قرارگاه
post
U
پایگاه
post
U
نامه رسان پستچی
post-
U
مربوط به پست
post-
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
U
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com