English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kill zone U کشتارگاه
kill zone U منطقه کشتاردشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kill off <idiom> U کشتن
kill U محکم
cause to be kill U به کشتن دادن
kill U ضایع کردن
kill U ذبح کردن
kill U بقتل رساندن
kill U کشتن
kill U به قتل رساندن
kill U ارام کردن
to kill somebody U کسی را قتل کردن
to kill somebody U کسی را هلاک کردن
kill U حذف کردن
kill U پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
kill U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
kill U دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
kill U کشتن اهک
kill U تلف شدن
go and they will kill you U برویدتاشمارابکشند اگربرویدشماراخواهندکشت
kill U تلفات منفجر کردن از بین بردن
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
to kill somebody U جان کسی را ستاندن
to kill off U کشتن وازشران اسوده شدن
to kill somebody U کسی را کشتن
kill factor U ضریب تلفات
kill factor U ضریب کشندگی
kill probability U احتمال کشندگی
they intended to kill him U میخواستند اورا بکشند
kill shot U ضربه محکم
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
kill time U زمان خطر
kill time U زمان کشندگی
kill probability U احتمال واردکردن تلفات
kill devil U طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
kill area U منطقه کشندگی
they intended to kill him U قصدکشتن اورا داشتند
to be dressed to kill U طوری لباس پوشیدن برای دلبری
to kill beef U گاو کشتن
to kill game U شکارزدن
winter kill U در سرمای زمستان از بین رفتن
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
probability of kill U احتمال انهدام
probability of kill U احتمال از بین رفتن
winter kill U زمستان کش
kill two birds with one stone <idiom> [یک تیر ودونشان]
to kill two birds with one stone <idiom> [با یک تیر دونشان زدن]
kill the goose that layed the golden egg <idiom> U از بین بردن چیز با ارزش
inner zone U منطقه داخلی
inner zone U منطقه اتش داخلی
zone U دفاع منطقهای
zone U کمربند
zone U منطقه عمل
zone U منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
zone U محوطه
zone U حیطه محدوده
zone U نوار
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone U کمربند حبه باروت
zone U منطقه دفاعی
zone U زون
zone U ناحیه دسته بندی
zone U قلمرو
zone U مدار
zone U مدارات
zone U ناحیه
zone U منطقه ناحیه
zone U حوزه
zone U بخش
zone U محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone U ناحیهای شدن
zone U منطقه
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
saturated zone U منطقه اشباع
safety zone U بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
red zone U دایره قرمز صفحه هدفگیری
prohibited zone U حریم
separation zone U منطقه حد
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sensitive zone U منطقه حساس
prohibited zone U منطقه ممنوعه
life zone U منطقه زیست شناسی
photic zone U نوار نوری
limnetic zone U لایه نورگیر اب
neutral zone U منطقه خنثی
neutral zone U منطقه بی طرف
neutral zone U منطقه بیطرف
oral zone U ناحیه دهانی
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
pickup zone U منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
plastic zone U منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
life zone U منطقه حیاتی
shadow zone U منطقه کور عمق اب
skip zone U منطقه کور رادیویی
zone of aeration U منطقه هواگیر
zone of contact U ناحیه تماس
zone of contact U محل برخورد
zone of fire U منطقه تیر
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
the frigid zone U منطقه منجمده
zone punch U سوراخ دسته بندی
zone purification U تصفیه منطقهای
zone refining U پالایش منطقهای
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
attacking zone U منطقهحمله
defending zone U نقطهدفاعی
school zone U قلمرومدرسه
service zone U بخشسرویسزدن
battle zone U منطقهجنگی
exclusion zone U مکانممنوعه
zone of action U منطقه عملیات یکان
zone of action U منطقه عمل
zone of acceptability U منطقه قابل قبول
somatosensory zone U منطقه حسهای تنی
strike zone U منطقه خط سیر
strike zone U سیرمجاز گوی چوگان زن
sublittoral zone U نوار زیر کرانهای
sublittoral zone U زون زیرکرانهای
tensile zone U منطقه کششی
the frigid zone U منطقه افسرده
zone of dispersion U منطقه پراکندگی گلوله ها
torrid zone U منطقه حاره
weight zone U مربع وزن گلوله
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
zone bits U بیت منطقه بیت دسته بندی
zone decimal U دسته بندی اعشاری
zone decimal U دسته بندی ده دهی
zone defence U دفاع منطقهای
zone fire U اتش درو
zone fire U اتش درو در عمق
smokeless zone U مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
contiguous zone U منطقه مجاور
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
control zone U منطقه کنترل هوایی
control zone U منطقه فضای هوایی تحت کنترل
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
danger zone U منطقه خطر
dead zone U زاویه بیروح
defense zone U منطقه پدافند
demilitarized zone U منطقه بی طرف
demilitarized zone U منطقه غیرنظامی
depletion zone U ناحیه تخلیه
aeration zone U منطقه هواگیر
drop zone U منطقه فرود
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop zone U منطقه فرود چترباز
communication zone U منطقه مواصلات
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
combat zone U منطقه رزم
buffer zone U منطقه پیشگیری
buffer zone U منطقه تامین
buffer zone U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone U منطقه ساعتی جهانی
active zone of well U حوزه فعال چاه
active zone of well U حوزهای که چاه را تغذیه میکند
aphotic zone U طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone U لایه تاریک اقیانوس
attack zone U منطقه حمله
attacting zone U منطقه دروازه
back zone U منطقه عقب زمین والیبال
beatten zone U منطقه مورد اصابت
beatten zone U منطقه مضروبه
blind zone U منطقه کور
coastal zone U منطقه ساحلی
edge zone U اطراف لبه
edge zone U ناحیه لبه
forbidden zone U ناحیه ممنوع
free zone U منطقه ازاد
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone U منطقه ازاد تجاری
frigid zone U منطقه منجمده
genital zone U ناحیه تناسلی
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
intemperate zone U منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
indifference zone U ناحیه خنثی
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
identification zone U منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
identification zone U منطقه تشخیص هدف
hot zone U ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
floral zone U منطقه گیاهی
extraction zone U منطقه پرتاب بار
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
exchange zone U فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
landing zone U منطقه فرود
landing zone U منطقه نشست هوایی
intertidal zone U نوار کشندی
intertidal zone U نوار جذر و مدی
end zone U منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
intermediate zone U ناحیه ی میانی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
joint zone U منطقه مشترک
zone of rock flowage U منطقه سنگهای روان
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com