Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
keyboard send receive
U
صفحه کلید ارسال- پذیرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
receive
U
دریافت کردن
receive
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
receive
U
به دست آوردن
what p do you receive?
U
چند درصد می گیرد
what p do you receive?
U
صدی چندمی گیرد
receive as
U
دانستن
receive of
U
سهم داشتن از
receive only
U
فقط گرفتنی
receive
U
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
receive
U
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
receive
U
رسیدن پذیرفتن
receive
U
پذیرایی کردن از
receive
U
جادادن
receive
U
وصول کردن
receive only
U
فقط دریافتی
receive
U
گرفتن
receive
U
دریافتی
receive a bribe
U
ارتشاء
receive a bribe
U
رشوه گرفتن
receive attention
U
مورد توجه واقع شدن
receive a bribe
U
اخذرشوه
receive a wound
U
زخم خوردن
to receive a wound
U
زخم خوردن
to receive attantion
U
مورد توجه قرار گرفتن
to receive a wound
U
زخم برداشتن
To receive a blow.
U
ضربه خوردن
locked up keyboard
U
صفحه کلید قفل شده
keyboard terminal
U
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
keyboard template
U
الگوی صفحه کلید
membrance keyboard
U
صفحه کلید غشایی
keyboard perforator
U
سوراخ کن صفحه کلیدی
keyboard buffer
U
حافظه موقت صفحه کلید
keyboard layout
U
جانمایی صفحه کلید
keyboard layout
U
طرح صفحه کلید
keyboard enirv
U
دخول صفحه کلیدی
maltron keyboard
U
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
membrance keyboard
U
صفحه کلید صاف
treble keyboard
U
صدایزیرصفحهکلید
keyboard port
U
قسمتاتصالصفحهکلید
bass keyboard
U
صفحهدکمهباس
pedal keyboard
U
صفحهکلیدپدال
tactile keyboard
U
صفحه کلید لمسی
qwerty keyboard
U
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
numeric keyboard
U
صفحه کلید عددی
membrane keyboard
U
احساس کننده فشار را فعال میکند
membrane keyboard
U
صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
keyboard buffer
U
بافر صفحه کلید
alphanumeric keyboard
U
صفحه کلید الفماری
dvorak keyboard
U
صفحه کلید دووراک
dvorak keyboard
U
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
detachable keyboard
U
صفحه کلید جداشدنی
azerty keyboard
U
روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
To keep onesface ruddy by the slap it has receive.
<proverb>
U
با سیلى صورت خود را سرخ نگهداشتن .
keyboard printing telegraph
U
تلگراف ثبات تکمهای
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
pressure sensitive keyboard
U
صفحه کلید حساس به فشار
programmable function keyboard
U
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
keyboard to tape system
U
سیستم صفحه کلید به نوار
keyboard to disk unit
U
واحد صفحه کلید به دیسک
keyboard to disk system
U
سیستم صفحه کلید به دیسک
keyboard to tape unit
U
واحد صفحه کلید به نوارمغناطیسی
send-off
U
ایین بدرود ودعای خیر
send out
U
اعزام
send out
U
اعزام کردن
send out
U
دادن
send out
U
فرستادن
send out
U
صادر کردن
send-off
U
اخراج بازیگر
send on
U
جداگانه فرستادن
to send out
U
برگ کردن
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
send in
U
رهسپار کردن
send in
U
فرستادن
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
send-off
U
همراهی
send off
U
اخراج بازیگر
send off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
to send one to the right about
کسی را روانه کردن
to send one to the right about
عذر کسی را خواستن
to send off
U
مشایعت کردن
to send off
U
فرستادن
send only
U
فقط فرستادنی
to send down
U
بیرون کردن
to send away
U
اعزام داشتن
to send away
U
روانه کردن
send off
U
مشایعت کردن
send-off
U
مشایعت کردن
send off
U
همراهی
send off
U
ایین بدرود ودعای خیر
to send upon an e
U
مامور سفارت کردن
to send upon an e
U
به سفارت اعزام کردن
to send out
U
برگ دادن
send down
U
اخراج کردن
send
U
اعزام داشتن
send
U
ارسال داشتن
send
U
مرخص کردن
send
U
ارسال نمودن
to send off
U
فرستادن
send away for
U
سفارش دادن
send
U
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
send up
U
بزندان فرستادن
send up
U
زندانی کردن
send-up
U
بزندان فرستادن
send-up
U
زندانی کردن
send
U
گسیل داشتن
send
U
روانه کردن
send
U
فرستادن
send away for something
<idiom>
U
تقاضا نامه نوشتن
send up
<idiom>
U
حکم به زندان انداختن کسی
send away
U
جواب دادن
send away
U
روانه کردن
send down
U
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
send-off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
to send to glory
U
راحت کردن
to send to glory
U
کشتن
to send someone packing
U
عذر کسیراخواستن
to send out an odour
U
بو دادن
to send something to my friend
U
چیزی را به دوستم فرستادن
to send someone packing
U
کسیرا روانه کردن
Please send me information on ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Send them in two at a time .
U
آنها رادو تا دوتابفرست تو
send-offs
U
همراهی
Can you send a mechanic, please?
U
آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
to send word
U
خبردادن
to send word
U
پیغام دادن
send someone packing
<idiom>
U
گفتن ترک کسی
to send a message to somebody
U
پیامی به کسی فرستادن
[سیاسی یا اجتماعی]
to send to the press
U
برای چاپ فرستادن
to send to grass
U
بچرافرستادن
to send home
U
به خانه
[از جایی که آمده اند]
برگرداندن
to send to grass
U
زمین زدن
send-offs
U
ایین بدرود ودعای خیر
send in one's paper
U
استعفای خود را دادن
to send back
U
برگرداندن
to send back
U
پس فرستادن
request to send
U
تقاضای ارسال
send back
U
برگرداندن
send back
U
پس فرستادن
send a letter
U
کاغذ بدهید
send a letter
U
نامهای بفرستید
please send me the p papers
U
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
i will send him my book
U
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
to send mad
U
دیوانه کردن
clear to send
U
ترخیص به ارسال
send-offs
U
مشایعت کردن
send-ups
U
زندانی کردن
send-ups
U
بزندان فرستادن
send-offs
U
اخراج بازیگر
send-offs
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
send on duty
U
مامور کردن
to send a message
U
پیغام د ادن
to send a message
U
پیام فرستادن
to send down rain
U
باران فرستادن
to send for a person
U
بی کسی فرستادن
to send for a person
U
عقب کسی فرستادن
to send for a person
U
پیغام برای کسی فرستادن که بیا
to send in one's papers
U
کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
send word
U
پیغام دادن
send yaghting
U
مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
Send To command
U
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
send word for him
U
پیغام برای او بفرستید
send word
U
خبر دادن
send round
U
فرستادن
send sailing
U
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
send round
U
دور زدن
To drive (send) somebody mad.
U
کسی را دیوانه کردن
Can you send a breakdown lorry, please?
U
آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
automatic send/reciever
U
ارسال و دریافت خودکار
to send soldiers into the streets
U
سربازان را به خیابانها فرستادن
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
to send on fools errand
U
پی نخودسیاه فرستادن
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat .
U
کاسه گدایی دست گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com