Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
junk board
U
مقوای کلفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
junk
U
جگن
junk
U
خرده ریز
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
junk
U
خلاص شدن از یک فایل
junk
U
افزونه کردن فایل یا یک سخت افزار
junk
U
اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
junk
U
داده ناخواسته
junk
U
اهن پاره خرده شیشه
junk
U
طناب کهنه کاغذ پاره
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
junk
U
نی
junk
U
جنس اوراق وشکسته
junk
U
اشغال
junk
U
کهنه و کم ارزش
junk
U
جنس بنجل بدورانداختن
junk
U
بنجل شمردن قایق ته پهن چینی
junk
U
اسقاط
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
junk bozrd
U
مقوای ضخیم
junk mail
U
اقلام پستی ناخواسته
junk foods
U
هله هوله
junk foods
U
گنده خوراک
junk foods
U
غذای ناسالم
junk food
U
هله هوله
junk bonds
U
اوراق قرضهی قمارآمیز
junk bond
U
اوراق قرضهی قمارآمیز
junk food
U
گنده خوراک
junk food
U
غذای ناسالم
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
برد
board
U
صفحه مدار
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
U
کشتی
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
above board
به طور آشکار
above board
U
بی حیله
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
go by the board
U
از ناو پرت شدن
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
across the board
یکسره
across the board
U
شامل تمام طبقات
to go on board
U
سوارکشتی شدن
board
U
مقوا
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board
U
منزل کردن
board
U
پانسیون شدن
board
U
تخته پوش کردن
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
میز غذا
board
U
میزشوریادادگاه
board
U
اغذیه
board
U
غذای روی میز
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
تابلو
board
U
تخته
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
across the board
U
سرجمع
board
U
هیات
board
U
جلد کردن تخته
board
U
هیئت ژوری
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
روکش کردن
board
U
تخته حاوی نقشه
board
U
سوار
board
U
سکوی شیرجه
board
U
صفحه یامیز شطرنج
board
U
تابلوی امتیازات
board
U
شدن
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
ouija board
U
لوح احضار
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
sea board
U
دریاکنار
side board
U
میز قفسه دار
terminal board
U
تخته کلم
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
open board
U
صحنه خلوت شطرنج
on board regulation
U
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
sliding board
U
سرسره
sliding board
U
سراشیبی
terminal board
U
تخته اتصال سیم
on board a ship
U
سوار کشتی
tea board
U
سینی
takeoff board
U
تخته پرش طول
system board
U
برد سیستم
switch board
U
تابلوی برق
switch board
U
صفحه تقسیم برق
switch board
U
صفحه کلید برق یاتلفن
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board
U
مقوای ضخیم
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
status board
U
تابلو وضعیت
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
status board
U
تابلوی وضعیت
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board
U
تخته شیرجه
splash board
U
سپر پاشنه قایق
terminal board
U
محوراتصال سیمها
sea board
U
خط ساحلی
range board
U
میز تنظیم مسافت
programmer board
U
برد برنامه ریز
press board
U
مقوای فشرده
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board
U
پلاتینگ برد
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing the board
U
بازی بر صفحه
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
paste board
U
کارت
paste board
U
مقوا
particle board
U
تخته خرده چوب
panel board
U
تابلوی برق
paddle board
U
تخته شنا
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
runing board
U
رکاب
side board
U
میز کناری
side board
U
میز پا دیواری
side board
U
میز دم دستی
shoulder board
U
پیش فنگ
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
selection board
U
هیات گزینش
seguin board
U
تخته سگن
sea board
U
کناردریا
sea board
U
کناره دریا
scale board
U
تخته نازک
scaffold board
U
تخته زیر پا
scaffold board
U
تخته چوب بست
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
particle board
U
نوتخته
terminal board
U
تخته ترمینال
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board
U
برای نیم پانسیون
for full board
U
برای تمام پانسیون
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
sandwich board
U
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board
U
میزاتو
half board
U
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board
U
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
U
آبچکانفرفشوئی
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
board meeting
U
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
managing board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board
U
لب بام
clap-board
U
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board
U
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board
U
کمیته حاکمه
board of managers
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board and lodging
U
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board
U
تختهحملونقل
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
board games
U
بازی روی تخته
board game
U
بازی روی تخته
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board
U
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board
U
تخته رختشویی
wall board
U
تخته برای چوبکاری دیوار
valley board
U
اب رو درهای
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board
U
کف پله
top board
U
میز نخست شطرنج
to fall over board
U
ازکشتی پرت شدن
tilting board
U
صفحه کج شونده
three ply board
U
تخته سه لا
bread-board
U
تختهی نان بری
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board
U
تختهی آمادهی مدار سازی
skirting board
U
تختهپارچهای
route board
U
تختهتعیینمسیر
pressing board
U
تختهفشرده
placard board
U
تختهپلاکارد
louvre-board
U
سکویروزنهدار
lighting board
U
تختهروشنایی
front board
U
مقوایجلویی
board insulation
U
عایقتختهای
backing board
U
تختهپشتیبان
back board
U
جلدپشتی
alighting board
U
تختهتراز
emery board
U
سوهان ناخن
diving board
U
دایو
diving board
U
تخته پرش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com