Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jump out of one's skin
<idiom>
U
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
next to the skin
U
روی تن
next to the skin
U
زیر همه جامه ها
skin
U
پوسته ریخته گی
skin
U
پوست پوستی
skin
U
پوست
skin
U
چرم
get under one's skin
<idiom>
U
آزاردادن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
لخت کردن
skin
U
جلد
were i in his skin
U
اگر بجای او بودم
skin
U
پوسته
with a whole skin
U
پی گزند سالم
calf skin
U
تیماج
oxide skin
U
قشر نازک اکسید
skin game
U
قمار از روی تقلب
calf skin
U
پوست گوساله
scarf skin
U
پوست برونی
oxide skin
U
پوسته اکسید
scarf skin
U
بشره
skin-diving
U
غواصی
skin diving
U
غواصی
smoothing the skin
U
کاشیکاری
onion skin
U
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
by the skin of one's teeth
<idiom>
U
بزور
[با زحمت]
کاری را با موفقیت انجام دادن
(by the) skin of one's teeth
<idiom>
U
فقط وفقط
corrugated skin
U
پوسته موجدار
skin-tight
U
تنگ
skin-tight
U
چسبیده
by the skin of one's teeth
<idiom>
U
باسود بسیار اندک
skin tight
<adj.>
U
بدن نما
Everyone was thinknig of his own skin.
U
هر کس به فکر جان خود بود
leather skin
U
پوستچرمی
skin surface
U
سطحپوست
warty skin
U
پوستزگیلدار
kid skin
U
تیماج
kid skin
U
پوست بزغاله
kid skin
U
شورو
(no) skin off one's nose
<idiom>
U
دلبستگی به چیزی ،دلواپسی
skin-deep
<idiom>
U
سطحی
goose skin
U
ترکیدگی پوست ازسرمایابیم
he was a skin and bones
U
همه پوست واستخوان بود
skin and bones
<idiom>
U
خیلی لاغر
skin alive
<idiom>
U
سرزنش کردن،کتک زدن
lion skin
U
دلیری بخود بسته
water skin
U
مشک
banana skin
U
اشتباهتصادفیو سهوی
onion skin
U
یکجور کاغذ نازک
skin churn
U
خیک
skin dive
U
زیر ابی رفتن
skin dive
U
غوص کردن
skin effect
U
اثر سطحی
wing skin
U
پوسته بال
skin effect
U
اثر پوست
skin with mortar
U
رومالی کردن با ملات
skin eruption
U
جوش
skin eruption
U
بثورات
skin friction
U
مقاومت پوسته
skin game
U
تقلب درقمار
skin game
U
فریبکاری
skin graft
U
پوست به بدن پیوند زدن پیوندپوست
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
skin the cat
U
اسکن د کت
skin the cat
U
حالت گربهای
skin eruption
U
دانه
skin deep
U
فاهری
skin-diver
U
غواص
skin-divers
U
غواص
scarf skin
U
فوق الجلد
soft skin
U
پوسته نرم
sheep skin
U
پوست گوسفند
skin deep
U
سطحی
skin deep
U
فقط تا روی پوست رویی
scarf skin
U
جلدرویی
skin with mortar
U
اندود کردن با ملات
skin diver
U
غواص
skin and bone
U
لاغر
onion skin
U
پوست پیاز
skin and bone
U
پوست واستخوان
scarf skin
U
پوشش یاغلاف بیرونی
the sun had parched his skin
U
افتاب پوست تنش را سوزانده بود
He escaped by the skin of his teeth.
U
بزحمت جانش رانجات داد
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
Oily skin (food).
U
پوست ( غذای ) چرب
galvanic skin response
U
جی اس ار
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
onion skin language
U
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
save one's neck/skin
<idiom>
U
نجات خوداز خطر ومشکل
galvanic skin response
U
پاسخ برقی پوست
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
The skin ages intrinsically and extrinsically.
U
سن پوست از درون و بیرون رشد می کند.
jump off
U
پرش
jump
U
پریدن
jump
U
پرش به هوا با هر دوپا
jump
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump
U
جهش
jump
U
جهیدن
jump
U
جوردرامدن
jump
U
جستن
to jump up at somebody
U
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump
U
خیز زدن
jump
U
وفق دادن
jump
U
پراندن جهاندن
jump
U
پرش
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
ترقی
jump
U
خیز زاویه پرش لوله توپ
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump off
U
اغاز حمله
jump off
U
شروع حمله
jump off
U
شروع بحمله
jump off
U
اغاز
jump all over someone
<idiom>
U
jump on someone
<idiom>
U
jump at
<idiom>
U
jump
U
جهت
jump
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump through a hoop
<idiom>
U
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
jump jet
U
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump leads
U
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
To jump . To be startled.
U
ازجا پریدن
jump suit
U
روپوش
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
water jump
U
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water jump
U
مانع ابی
waltz jump
U
پرش والس
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
unconditional jump
U
جهش غیر شرطی
two state jump
U
جهش دو حالتی
to jump at something
[colloquial]
U
به چیزی واکنش نشان دادن
jump the gun
<idiom>
U
jump suits
U
روپوش
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
To jump up . To be startled.
U
از جاپریدن
jump down someone's throat
<idiom>
U
jump ski
U
پرشاسکی
jump bail
<idiom>
U
jump to conclusions
<idiom>
U
to line-jump
U
داخل صف زدن
go jump in a lake
<idiom>
U
رفتن وآزار نرساندن به کسی
To jump the queue.
U
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
counter jump
U
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
electron jump
U
پرش الکترون
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیکی
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
U
پرش هیدرولیک
johnny jump up
U
گل بنفشه امریکایی
jump altitude
U
ارتفاع پرش
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball
U
جمپبال
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump fishing
U
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump instruction
U
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
conditional jump
U
جهش شرطی
combat jump
U
پرش با چتر درمنطقه دشمن
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
high jump
U
پرش ارتفاع
long jump
U
پرش طول
ski jump
U
پرش با اسکی
angle of jump
U
زاویه پرش لوله توپ
angle of jump
U
زاویه پرش
arabian jump
U
نیم پشتک
broad jump
U
پرش طول
jump joint
U
اتصال لب به لب
combat jump
U
پرش رزمی
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction
U
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump spin
U
چرخش با اغاز پرش بهوا
jump speed
U
سرعت پرش
jump stop
U
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump the gum
U
خطا در اغاز پرش
triple jump
U
پرش سه گام
jump turn
U
تغییر جهت و پیچ در پرش
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
scissors jump
U
پرش قیچی در اسکیت
split jump
U
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
split jump
U
پرش روسی
squat jump
U
کلاغ پر
stag jump
U
پرش با پاهای باز در هوا
step jump
U
پرش و برگشت روی همان پا
subroutine jump
U
جهش زیرروال
jump speed
U
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump racing
U
مسابقه پرش از مانع
jump line
U
سطر پرش
jump rider
U
سوارکار در پرش
jump shooter
U
شوت جفت زن
jump spark
U
جرقه جهنده
jump kick
U
شوت درحال پرش
jump pass
U
پاس در حال پرش
strong jump
U
جهش ابی شدید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com