English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
item manager U مدیر اقلام
item manager U مدیریت اقلام تدارکاتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manager U مدیر
manager U امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
manager U ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
manager U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager U یس بخش در شرکت
dp manager U مدیر داده پردازی
manager U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
manager U و نیز آدرس شیار را
manager U مباشر
manager U کارفرما
manager U مدیر تیم
manager U مدیر مسابقه بوکس
manager U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
project manager U مدیر پروژه ها
record manager U مدیر رکورد
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
sale manager U مدیر فروش
project manager U مدیر پروژه
sales manager U مدیر فروش
site manager U رئیس کارگاه
staff manager U رئیس کارگزینی
stores manager U مدیر انبارها
town manager U شهردار انتصابی
bank manager U رییسبانک
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
project manager U مدیر طرحها
program manager U بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
library manager U مدیر کتابخانه
LAN Manager U سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
office manager U رئیس اداره
office manager U رئیس دفتر
operation manager U مدیر عملیات
personnel manager U مدیر استخدام
presentation manager U واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
presentation manager U برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
Print Manager U امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
program manager U مدیر برنامه ها
general manager U مدیر باشگاه
file manager U مدیر فایل
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
acting manager U کفیل
stage manager U مدیر نمایش
stage manager U کارگردان نمایش
data processing manager U مدیر پردازش داده
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
data base manager U مدیر پایگاه داده
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
item U رقم جنس
item U قلم جنس
item U جنس وسیله
item U اقلام امادی
item U یک قلم
item U رقم تکه
item U قطعه
item U ماده
item U فقره
item U اقلام
item U پرسش
item U بخش
item U قطعه خبری
item U یک فقره جزء
item U قلم
item U بابت
item U تعداد حروف و ارقام در داده
item U یک چیز مجزا در بین چندین چیز
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
item of the agenda U اصل مطلب فهرست برنامه
nonrecoverable item U اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
nonrecoverable item U اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
collector's item U مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
recoverable item U وسیله قابل اخراجات
test item U پرسش
test item U ماده ازمون
standard item U اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
secondary item U اقلام فرعی تدارکاتی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
menu item U یک انتخاب در فهرست انتخاب
ban item U غیر مجاز
end item U اقلام عمده
elementary item U قلم مقدماتی
budget item U اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
data item U قلم داده
data item U قلم داده ها
data item U واحد داده
data item U موارد ذکرشده در اطلاعات
data item U جزئیات اطلاعات
cyclic item U اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
cyclic item U اقلام زنجیری
critical item U اقلام حیاتی اقلام مهم
critical item U اماد حساس
ban item U کالای ممنوع الورود
budget item U اقلام نقدی
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
end item U کالای ضروری
item number U شماره ردیف
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
item weighting U وزن دادن به پرسشها
item validity U اعتبار پرسش
item selection U پرسش گزینی
item scaling U مقیاس یابی پرسشها
item number U شماره جنس
item number U شماره اقلام جنس
item difficulty U دشواری پرسش
item analysis U تحلیل پرسش
item of written comment U رای
item of written comment U نظر
essential item list U فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
basic end item U اقلام اولیه اماد
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
multiple choice item U پرسش چند گزینهای
major end item U اقلام عمده
disposable end item U امادمصرفی شدنی
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
disposable end item U اماد یا اقلام قابل انهدام
major end item U اقلام عمده امادی
item of written comment U پاسخ
General manager . Director general . U مدیر کل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com